پيشرفته
 

موضوعات :

  • جهان اسلام و بیداری اسلامی
  • امریکای لاتین

  • کلمات کليدي :

  • آرژانتین
  • تبلیغ
  • رسانه اسلامی

  • مطلب بعدي >   2087 تعداد بازديد
    (0 راي ) امتياز مطلب < مطلب قبلي
    راه شماره 1 : بشارت پيروزي

    چرا ما BBC و CNN نداشته باشیم؟

    وضعيت فرهنگي مذهبي آمريكاي لاتين در گفتگو با سهيل اسد

     

    شيخ سهيل اسد از مبلغان فعال آرژانتيني لبناني الاصل است که طلبه حوزه علميه قم است. وي هر سال سه چهار ماهي ايران است و بقيه ماهها را به تبليغ اسلام در بسياري از کشورهاي آمريکاي لاتين مي گذراند. در همايش ها و کنفرانس هاي ديني منطقه اي بسياري شرکت کرده است. محور اصلي بحث درباره ويژگيهاي رهبران و طرفداران نهضت الهيات آزادي بخش منطقه بود که  وي از نزديک بارها با آنها در يک ميزگرد و همايش شرکت داشته است اما بحث به اوضاع فرهنگي و مذهبي اين منطقه کشيد که خواندن آن خالي از لطف نيست.

     

    شما به عنوان مبلغ مسلمان در مجامع و گردهمايي هايي زيادي در منطقه آمريکاي لاتين شرکت داشته ايد. در اين گردهمايي ها نمايندگان و طرفداران الهيات آزادي بخش را چطور ديديد؟ وضعيت كنوني و رويكرد  و مواضع آنها نسبت به اتفاقات منطقه و جهان چگونه است؟

    يكي از مشتركاني كه با ما به عنوان مسلمان و مخصوصاً‌ تشيع دارند اين است كه تعبدي كار نمي‌كنند. قداست كليسا را كنار گذاشتند و از عقل استفاده بيشتري مي کنند. مثلاً درباره ازدواج كشيش ها از آنها پرسيدم مي‌گفتند به نظر ما بايد اختياري باشد. نظرات كليسا وحي منزل نيست. مساله دوم كه با ما مشتركند بعد اجتماعي دين است. امروزه كليساها فقط شعار مي دهند ولي در عمل به قوانين الهي، هيچ اهميتي به بعد اجتماعي آن ندارند. الهيدانان آزادي بخش كساني هستند كه به بعد اجتماعي وحي خدا خيلي اهميت مي‌دهند. بنابراين در بعضي احزاب دخالت دارند و حضور مي يابند. در بين فقرا، سرخ پوستان و سياهپوستان در مخالفت با تبعيض نژادي حرف مي‌زنند و حتي از سوي گروههاي نژادپرست كتك مي‌خورند. اهل شعار نيستند و بيشتر با انقلابيون سركار دارند. اين رويکردهايشان مخالف سياست هاي رسمي كليساست.

    وقتي با نمايندگان اين نهضت ديني صحبت مي كردم در مسايل عرفان واردترند. هنوز خدا در وجود آنها حاضر است. ما در برنامه هاي تبليغي خود زياد به كليسا رفتيم. در آنجا دعاي كميل و قرآن هم خوانديم. امروز در کليساها، انسان حضور خدا را حس نمي کند. در حركت آزادي‌بخش، هنوز كمي بوي خدا هست.

    مسأله سوم اينكه اهل عمل هستند، فقط با كلمات بازي نمي‌كنند. حتي آماده‌اند جانشان را در راه آرمانهاها و اهدافشان از دست بدهند. در وجود آنها آن يقين، شجاعت و قناعت واقعي را احساس مي‌كنيد. پيروان و طرفداران اينها هم معمولاً سطح فرهنگي بالايي دارند. آنهايي كه از كليساي رسمي منطقه بيرون مي آيند و پيرو کليساي آزادي بخش مي شوند، هم با فرهنگند و هم اينکه اطلاعات ديني خوبي دارند. اين حرفهايي که مي زنم نتيجه يک كار علمي نيست كه تحقيق كرده باشم بلکه تجربه شخصي است که در گفتگوها و مشاهداتم توانستم دريابم.

    الان در بين گروههاي فعال مذهبي در منطقه غير از الهيات آزادي بخش ما با کدام يک از گروهها مي توانيم تعاملات خوبي داشته باشيم؟ و اينکه اين گروهها چه نظري نسبت به اسلام دارند؟

    گروه ديگر مسيحي، پيروان و طرفداران هانس كونگ، متکلم سوئيسي هستند. کونگ، از شخصيتهاي ديني معروف جهان و موسس موسسه اخلاق جهاني است که سه كتاب مهم درباره اديان ابراهيمي دارد: يكي يهوديت، يكي مسيحيت و يكي هم به نام اسلام. از منتقدان جدي پاپ است. قبلا كشيش بود و از كليسا اخراجش كردند. به نظرم هواداران نهضت آزادي بخش براي بحث هاي کونگ اهميت زيادي قايلند. خلاصه اينکه کونگ توانسته فعاليت هاي خوبي در جهان مسيحيت داشته باشد. هانس كونگ در مقدمه يکي از كتابهايش، حرف هايي درباره ظلم اسرائيل و مظلوميت فلسطين مي زند که حتي ما كه مسلمان هستيم نمي زنيم. بنابراين فكر مي كنم در آينده بتوانيم ارتباط خوبي با اينها داشته باشيم. جبهه مشتركي به نام ضد امپرياليسم داريم.

    وضعيت اين نهضت ديني در آرژانتين يا ساير كشورها و رغبت مردم به آنها چطور است؟ ظاهرا بيشتر بين دانشگاهيان حضور دارند و مورد استقبال واقع شده اند و گفتمان انقلابي و ضد آمريکايي و ضد امپرياليستي شان مردمي و غالب نشده است؟

    عموم مردم زياد در اين مسايل وارد نيستند. مردم در آمريكاي لاتين يا مسيحي كاتوليك هستند يعني با كليسا و واتيكان و پاپ هستند يا پروتستان. البته سالهاي اخير پديده عظيمي رخ داده و با سقوط کمونيسم  و فروکش کردن حرکتهاي مارکسيستي در دهه گذشته، رغبت مردم به دين بيشتر شده است. نهضت آزادي بخش هم مورد حمايت يک عده خاصي است. اما به خاطر اينكه با آن مسايل اجتماعي سر و كار دارد چپي هاي آمريكاي لاتين با اين ها خوب هستند. حتي غيرمتدينين آنها احساس مي کنند که با آنها در جبهه مشتركي قرار دارند. در آمريكاي لاتين چند موضوع و جبهه اصلي وجود دارد و کسي در اين منطقه پيروز است که براي اين موضوعات برنامه و حرف جدي داشته باشد. مهمترين مساله فقر است، 80-70 درصد مردم منطقه فقيرند. مساله ديگر نفوذ فراوان آمريكا و راههاي مقابله با ان است. مساله تبعيض نژادي و احقاق حقوق سياه‌پوستان و سرخ پوستان هم از موضوعات پراهميت کشورها از جمله در شيلي و بوليوي است. نهضت آزادي بخش نكات مشتركي با اين مسائل دارد و در بسياري از جهات با اينها همسو است و از آنها دفاع مي کند. و البته اسلام و مسلمانان در اين عرصه ها، حضور جدي ندارند.

    فرصتهايي كه فكر مي كنيد براي گفتمان اسلام ناب پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران در منطقه  داشته چه بوده و هست؟

    برخي هايش را عرض کردم. در برخي از اين کشورها با ما جبهه‌هاي مشتركي دارند. چاوز طوري در منطقه در مورد ايران صحبت مي‌كند كه انگار از ما مسلمان‌تر است. مثلاً گاهي اوقات با بسم‌الله و السلام عليك شروع مي‌كند. همسويي سياستهاي کشورهايي مثل ونزوئلا، نيکاراگوئه، بوليوي و حتي کوبا خيلي مهم است و حتي اين اعتراضاتي که به آمريکا مي شود. منظورم اين است كه فرصت هست. اگر ما مي خواهيم بدانيم اشكال کار كجاست، اشکال در خود ماست.

    ما  ابزارهاي مهمي از مكتب تشيع داريم كه استفاده نكرديم. زمينه هست. فقرا هميشه دنبال منجي هستند، اين اسلام و مخصوصاً مكتب تشيع مي‌تواند منجي اين گروه از مردم باشد، مخصوصاً براي دانشجويان. اما ما چقدر استفاده كرديم؟ سئوالات زيادي درباره كتاب‌هايي كه ترجمه مي‌شود، هست. كتابهايي كه براي مسلمانان آنجا ترجمه مي كنيم، كتاب هاي عرفاني يا فلسفي است. روحانيوني مي فرستيم که فقط در مسايل ديني اطلاعات خوبي دارند را به اروپا و کشورهاي ديگر مي فرستيم تا به خيال خودمان انقلاب كنند.

    در آنجا جوي است كه همه مي‌خواهند با اسلام آشنا شوند نه اينكه مسلمان شوند. آنقدر رسانه هاي آمريكايي و انگليسي عليه ما صحبت كردند خودشان مي خواهند بدانند اسلام چه مي گويد؟ مسلمانان به چه چيزهايي معتقدند؟ اسلام در نظر رسانه هاي غربي و اکثر مردم، يعني يك ميليارد تروريست!

    آيا رسانههايشان براي اينكه اسلام را بشناسند آمادگي دارند يا اينکه تحت تاثير فضاي صهيونيستها قرار دارند؟

    متاثر هستند، سئوال من اين است که چرا ما  BBC و  CNN نداشته باشيم؟ بعد از سي سال تازه  press tv را راه اندازي كرديم؛ يعني هميشه صد سال فاصله داريم. عصر اينترنت است و ما هنوز سايت قوي نداريم. درست است که مشكلات زيادي از طرف آنها داشتيم اما مقصر هم هستيم. انتظار ما از يك دانشگاه معمولي اين نيست اما از حوزه علميه انتظار مي رود. حوزه در كل كارها، بايد سر باشد والا ادعا نكند.

    رويكرد مردم و فرهيختگان منطقه نسبت به انقلاب اسلامي و حزب الله لبنان چطورست؟

    در اوايل گول تبليغات منفي امريكايي ها را مي خوردند، اما الان صادق بودن ادعاهاي آمريكا از بين رفته و آمريکا ديگر الگوي صداقت نيست، كه مردم حرف آنها را باور كنند. يكي از حرف‌هاي انقلاب و حزب الله همين بوده که آمريکا دروغ مي گويد.

    وضعيت مسلمانان در آن كشورها چطور است؟

    مثل هر ديني كه در كشوري اقليت باشد. از اين لحاظ بد است كه اقليت هستند و حكومت با آنها نيست. ما به خاطر نظام تربيتي جامعه، آداب و رسوم، در آرژانتين خيلي اذيت مي‌شويم. گوشت خوك در غذاها يا شراب همراه غذاها بود. از لحاظ فرهنگي احساس مي شود ماهي هستي كه نمي تواني در آب زندگي كني. فعاليتهاي ما مثل يك جرقه‌اي در دنياي ظلمت هست. فعاليتهاي ما  بايد نوري باشد كه از تاريكيها قوي تر باشد تا بتوانيم استفاده كنيم، اما اين طوري نمي‌توان.

    يكي از اولين كشورها كه از دفاع 33 روزه حزب الله لبنان حمايت كرد مسلمانان آرژانتين بودند...

    ـ بله! در آرژانتين بيشترين امت اسلامي شيعه وجود دارد. غير از برزيل كه چند ميليون مسلمان دارد، دهها ميليون لبناني و عرب مسيحي و سني و شيعه در برزيل و کشورهاي منطقه هستند. به همين خاطر و به خاطر اينکه در آرژانتين صهيونيست‌ها هم زيادند مسلمانان احساس مسئوليت بيشتري مي کنند وحتي توسط يهودي هاي متنفذ در حکومت اذيت مي شوند. اما مسلمانان هم به نسبت ديگر کشورها، فعاليتهاي خوبي دارند.

    تبليغ ما بايد چگونه باشد؟ شاخصه هاي تيليغي ما چي باشد؟ من اينطور که از صحبتهاي شما برداشت مي کنم اين است که مبلغان ما بايد بر بعد اجتماعي دين تاكيد بيشتري داشته باشند تا بعد عرفاني و معنوي ...

    روي مساله تعقل بايد بيشتر کار شود. عقل در فهم دين مي تواند بسيار موثر باشد. مسيحيان به آنها فرصت نمي‌دهند تا از عقل استفاده كنند و اصول عقايد خود را درك بكنند. دين کليسا، تحميلي و اجباري است اما در دين اسلام و مخصوصاً مکتب تشيع اين طور نيست.

    امروز مسيحيت فقط در اعتقادات نفوذ دارد اما در اعمال انسان دخالتي ندارد. در اسلام اگر عمل نباشد دين نيست. بهترين راه براي تبليغ دين اسلام، همان تطبيق و عمل به قوانين شريعت اسلامي است.‌ اينها عظمت ما را از اعمال ما مي گيرند. وقتي آنها مي بينند ما به خاطر اسلام حاضريم جان بدهيم برايشان خيلي جالب است. چند دهه است که برخي مذهبيهايشان مثل الهيات ازادي بخش است که به خاطر مردم و در مبارزه کشته شدند.

    چون سفرهاي زيادي در منطقه داشتيد، آمريكا، اروپا، اسرائيل، چين و روسيه در ابعاد مختلف اجتماعي و سياسي و ... چه رويکردها، سياستها و استراتژيهايي در منطقه دارند؟

    در كشورهاي مختلف فرق مي‌كند. مثلاً در آرژانتين، اسرائيل و سيستم‌هاي اطلاعاتي آمريكا خيلي راحت كار مي كنند. حدود يك ميليون يهودي وجود دارد، حكومت آنجا طرفدار امريكاست، بنابراين در زمينه‌هاي مختلف كار مي كنند. در بعضي كشورها زياد نفوذ ندارند، نه در نظام حكومتي و نه در خود فرهنگ مردم، مثلاً در بوليوي هشتاد درصد مردم سرخ‌پوست‌ هستند، فرهنگ آمريكايي ها را قبول ندارند. در ونزوئلا، كوبا، اكوادور و نيكاراگوئه هم با تفاوتهايي تقريبا همين طور. نفوذ آمريكا در مكزيك، كلمبيا، كاستاريكا و پاناما زياد و در برزيل كمتر است. درصد زيادي از وسايلها چيني است شايد در حدود 80 درصدش و حتي بيشتر، به خاطر قيمت ارزان. اما خودشان نه، ژاپني‌ها بيشتر هستند. سينماي غالب كه هاليوودي است كه جزو رسانه‌هاي عمومي است. روي اين زمينه ها خيلي كار مي‌كنند. ترويج زبان انگليسي روز به روز بيشتر مي شود، در صورتي که زبان عمده مردم آنجا اسپانيولي است.

     آيامراكز اسلامي فعال و موثرند؟

    ـ در بعضي كشورها فعال و موثرند مثلا در آرژانتين، شيلي، برزيل و تا حدي  كلمبيا. وهابيت هم آنجا كار مي كند، اما آنچنان جالب نيست كه مردم را جلب كند. محتوا ندارد، فقط با پول دارند كار مي كنند. كشورهاي عربي هم چندان فعال نيستند. رسانه اسلامي جدي هم در منطقه وجود ندارد.

    آيا ايران در منطقه حضور و نمودي دارد؟

    اخيراً حضور فعالي در منطقه پيدا کرده است. قبلاً در اوايل پيروزي انقلاب اسلامي حدود صد دانشجو به منطقه آمدند منتهي نفوذ نکردند و موثر واقع نشدند. امروز با تحولات سياسي در منطقه و پيروزي احزاب چپي اما کم و بيش ديني مثل چاوز، مورالس، اورتگا و ماندگاري انقلاب کوبا و فيدل كاسترو حضور ديپلماتيك و زمينه تجاري ايران بيشتر شده است. مثلاً ونزوئلا سالانه دهها ميليون دلار با ايران تجارت دارد. بعضي فعالان فرهنگي رفت و آمد دارند، قرار است سفارتخانه هاي جديدي در چند کشور راه اندازي شود، در مجموع حضور ايران بيشتر شده‌است.

    اگر بحثي باقي مانده بفرمائيد ...

    ـ در نظر داشته باشيد گاهي اوقات انسان خطي را انتخاب مي كند به خاطر اينكه خود خط كمال است. يكبار اين خط را از خط ديگر انتخاب مي كند به خاطر اينكه بهتر است و نه به علت اينكه خودش كمال است. مساله گروه‌هايي مثل الهيات آزادي بخش كه مردم را جذب مي كند نه اينكه واقعاً كمال باشد اما بين مساله كليساي كاتوليك و اين الهيات، بهتر است. بيشتر كساني كه با نهضت آزادي بخش هستند چون مي بينند که از كليسا بهتر است سراغش مي روند. وگرنه مسيحيت و اينها چيز زيادي ندارند كه بگويند ما كامل و اهل حق هستيم. به خاطر ضعف ماست که چنين اتفاقاتي روي مي دهد.

     

    دسته بندي هاي برگزيده
    آرشيو راه