راه شماره 1 : بشارت پيروزي
مقابله با فراموشی
گفتوگو با مراد بوسيف،
كارگردان «رنگ فداکاري»
احمد پرهیزی
اشاره:
صدها هزار مسلمان در جنگ جهاني سوم در نبرد عليه هيتلر زير پرچم فرانسه شرکت داشته اند. اين شايد بديع ترين نکته اي است که در «رنگ فداکاري» بر مخاطب منتقل مي شود. شصت سال بعد از جنگ جهاني ، مراد بوسيف با دوربينش به سراغ تعدادي از اين رزمندگان رفته که اکنون ديگر شهروند درجه 2 اروپا محسوب ميشوند و در کهنسالي با مشکلات متعدد معيشتي و حقوقي روبرويند.
رنگ فداکاري» در جشنواره «سينما حقيقت» که توسط مرکز گسترش سينماي مستند و تجربي برگزار شد، به نمايش در آمد و البته نام و مشخصات فيلم در کاتالوگ جشنواره نبود .
کارگردان بلژيکي عرب تبارش را از طريق سايت اينترنتي فيلم پيدا کرديم و از گقتگو با راه استقبال کرد.
فيلم شما در كدام كشورها به نمايش درآمد؟ واكنش تماشاگران مسلمان و فرانسويها چه بود؟
فيلم كم و بيش در اغلب كشورهاي جهان به نمايش درآمد. واكنشها اغلب مثبت بود. فرق چنداني نداشت، همه جا مخاطبان از فيلم استقبال كردند. كساني كه به طور مستقيم با ريشههاي اين افراد كه در تاريخ نقش مهمي ايفا كردهاند درگير بودهاند (از جمله مغربيها، الجزايريها، تونسيها، سنگاليها و...) بيشتر تحت تأثير قرار گرفتند.
احساس ميكنم كه مردم همه جا عاطفي هستند و همه ما [با ديدن چنين تصاويري] رنج ميكشيم و تفاوتي ندارد پوست ما چه رنگي باشد.
رنگ فداكاري روايت تاريخي حضور 900 هزار سرباز آفريقايي و عمدتاً مسلمان است كه به نفع كشور فرانسه جنگيدهاند. اين واقعه تاريخي را كسان زيادي نشنيدهاند. آفريقاييها چه واكنشي در قبال اين روايت داشتند؟ آيا آنان هم از اين ماجرا بي خبر هستند؟
بله متأسفانه، آنها نيز دچار اين فراموشي شدهاند. دليل آن هم ساده است: دولتهايي كه آفريقا را استعمار ميكردند (فرانسه، بلژيك، هلند و ...) هنوز حاضر نيستند اشتباهات گذشته خود را بپذيرند. حتي هنوز هم موضوع استعمار و واقعيت آن (مسائلي مانند خشونتها و اخاذيها) در مدارس به دانشآموزان توضيح داده نميشود. مردمي مظلوم متحمل اين حوادث شدهاند و امروز كسي نميخواهد افراد را آگاه كند.
در مورد كشورهايي كه استعمار شدند (مغرب، الجزاير، سنگال و...) هم بايد بگويم كه دولتهاي آنان به طور عملي هيچ كاري براي يادآوري و گفتگو درباره اين دوران اندوهبار و تاريك نكردهاند. علت آن هم ساده است: سخن گفتن از آن دوران براي اين دولتها فايدهاي ندارد و البته فراموش نكنيم كه برخي از اين دولتها خود مستقيم يا غيرمستقيم در خشونتها نقش داشته اند.
افسوس بايد خورد كه «مسووليت» به معناي «مجرم بودن» نيست، منظورم اين است كه دولتهاي امروزي مجرم نيستند، اما مسووليت دارند، آنها بخصوص بايد اين برگ از تاريخ را پيش چشم همگان بگيرند، صفحهاي كه از كتابهاي تاريخي ما جدا شده و دور انداخته شده است.
فكر ميكنيد كه رنگ فداكاري در آگاهي دادن به مردم موفق عمل كرده است؟
با فروتني خدمت شما عرض ميكنم كه البته بله. اگر شمار همه تماشاگران فيلم را در نظر بگيريم به رقم بسيار بسيار مهمي ميرسيم. آن وقت متوجه مي شويم كه ما كارگردانان و سينماگران كساني هستيم كه امتيازاتي داريم.
افرادي به درستي متوجه شدند منظور ما از ساخت اين فيلم چيست و تلاش كردند پيش پاي ما موانعي بگذارند. امروزه همه به قدرت ابزارهاي چند رسانهاي و بويژه جهان سينما پي بردهاند.
رنگ فداكاري توجه زيادي به زندگي سربازاني كه از زمان جنگ به جا ماندهاند نشان ميدهد و به نظر ميرسد در اين فيلم شما بيشتر به جنبه اجتماعي موضوع پرداختهايد تا تاريخي. نظر خود شما چيست؟ آيا دليل آن فقدان اطلاعات تاريخي مناسب بوده است؟
در اين فيلم بعد تاريخي اهميت زيادي دارد چون ما ميخواستيم با اين بيعدالتي كه فراموشي تاريخي نام دارد مقابله كنيم. امروز نمي توان از جنگ جهاني دوم ياد كرد و از اين مرداني كه نقش سرنوشتسازي ايفا كردهاند حرفي به ميان نياورد. اگر از مقاومت، آزادسازي و نظاير آن بگوييم و مساعدت و همكاري اين مردم را پنهان كنيم دروغ بزرگي گفتهايم.
بدبختانه رنجهاي اين مردم به همين جا ختم نميشود، بلكه با گذشت زمان ادامه يافته است. امروز اين عده در شرايط دشواري به سر مي برند، طوري كه شرافت آنان هر روز به سخره گرفته مي شود. امروز كار اين افراد به جايي رسيده است كه در فرانسه درون اتاقي به وسعت شش متر مربع زندگي ميكنند و بابت خدمت زير پرچم كشور فرانسه طي جنگهاي بزرگ ماهانه مستمري معادل پنجاه يورو دريافت ميكنند. اين وضعيت براي ملت بزرگي مانند جمهوري فرانسه شرمآور و ناشايست است.
متأسفانه در كنار بعد تاريخي بعد ديگري وجود دارد كه انساني و اجتماعي است كه به سرعت بايد سر و ساماني به آن داده شود.
مشخص است كه شما براي ساخت اين فيلم مستند تحقيقات زيادي انجام دادهايد. آيا در حين كار پژوهشي به موضوع ديگري نيز برخورد كرديد كه بتواند مبناي ساخت فيلم ديگري قرار بگيرد؟
بدبختانه بايد بگويم كه هيچ منبع تاريخي وجود ندارد كه از اين حوادث تاريخي حرفي به ميان آورده باشد. دليل آن هم مشخص است: ماجراهايي از اين دست در شمار دوران سياه تاريخ قرار ميگيرد و اين ملتهاي بزرگ نميتوانند به آن افتخار كنند.
هنرمندان و روشنفكران كمي هستند كه بر روي اين موضوع كار كردهاند و اين مايه تأسف است. به اعتقاد من اگر خود را انسانگرا بدانيم و چنين فجايع انساني را براي كار برنگزينيم در اين صورت انگار كه به رستوراني براي خوشگذراني رفتهايم...
مخاطب شما به طور مشخص در اين فيلم كيست؟ مردم فرانسه؟ مسوولين امر كه به كار اين سربازان رسيدگي كنند؟ به نظر خود شما رنگ فداكاري براي چه كسي ساخته شده است؟
براي همه كساني كه خود را انسانگرا ميدانند، براي همه كساني كه در جوامعي غريبه زندگي كردهاند و از آنان با عنوان «ديگري» ياد شده است، براي همه كساني كه بيعدالتي ديدهاند...
آيا چيزي از سينماي مستند ايران شنيدهايد؟
نه، چيز زيادي نميدانم.
چه تصويري از ايران در ذهن داريد؟ در رسانههاي مختلف از كشور ما صحبت ميكنند، اگر شما قصد داشته باشيد فيلمي درباره ايران بسازيد چه موضوعي را انتخاب ميكرديد؟
تصوير ذهني من از ايران تصوير زيبايي است و ميدانم كه كشور شما بسيار زيباست. نيز ميدانم كه ميراث فرهنگي ايران باشكوه است. متأسفانه شناخت كمي از اين كشور دارم و از اين نظر بسيار ناراحتم. همواره دوست دارم سفر كنم و همه فرهنگهاي گردا گرد خود را بشناسم، همه فرهنگهايي كه تاريخ بشر را شكل بخشيدهاند. از اين نظر [سفر به] ايران [و شناخت آن] براي من در اولويت است...
آيا فكر ميكنيد تصويري كه رسانههاي غرب از ايران و به طور كلي جهان سوم نشان ميدهند حقيقي و كامل است؟ آيا اين تصاوير كل چيزي است كه در اين كشورها ميگذرد؟
نه، دليلش هم اين است كه تاجرمسلكان همواره در پي نقد يا ويران كردن «ديگري» هستند. در شرايط كنوني، انتقاد يا تحقير فرهنگ عربي – اسلامي به روشي براي كاسبي تبديل شده است و باعث فروش محصولات تصويري و كاغذي ميشود...
اين نكته بسيار دردناك و غم انگيز است.
در ايران هم به مانند بسياري كشورها سينما به ابزاري سرگرمكننده تبديل شده است و باعث تأسف است كه فيلمهاي خارج از اين جريان مشكل نمايش دارند. آيا براي خود شما نمايش داده شدن فيلم اهميتي دارد؟ يا اين كه فكر ميكنيد فقط فيلم را بسازيد و بقيه كار بر عهده تهيه كننده است و به شما ارتباطي ندارد؟
مايه ناراحتي است كه در كشورها مشكلات مشابهي وجود دارد. همه جا فيلمهاي تجاري سالنها را پر كردهاند. بايد خواست سياسي واقعي باشد تا سينما بتواند نقش اجتماعي فرهنگي خود را بيش از پيش بر عهده بگيرد. براي رسيدن به چنين هدفي بايد جامعه دغدغه مشابهي داشته باشد و بتواند دولتهاي مختلف را به پرسش گيرد.
اما مسائلي هست كه از عده ما خارج است...
ما در سيستمي ناعادلانه زندگي مي كنيم و اگر دوست داريم فرزندانمان در جامعهاي بهتر و درست تر زندگي كنند بايد هر روز مبارزه كنيم...
شما فيلمسازي هستيد كه دغدغههاي اجتماعي دارد، خود را سينماگر ميدانيد يا فعال اجتماعي؟
خيلي ساده و سرراست بگويم: من فقط سينماگر هستم...
آيا شما به صورت منفرد فعاليت ميكنيد يا اين كه ميتوان شما را به همراه عدهاي ديگر نوعي موج تازه در سينما دانست؟ آيا سينماگران ديگري هم هستند كه فعاليت مشابهي انجام دهند؟ من دست كم نام يك نفر ديگر را شنيدهام كه كارهايي مشابه شما انجام داده است و او رشيد بوشارب است كه فيلم بوميها ساخته وي باعث شد تا ژاك شيراك واكنش نشان دهد.
بله، به نوعي مي توان گفت موج تازه اي به راه افتاده است، موجي از سينماگران متعهد كه نشأت گرفته از مهاجرت هستند. به تازگي اغلب آنان به مسائل اجتماعي بيشتر توجه نشان ميدهند تا موضوع مهاجرت كه خود آنان درگير آن بودهاند.
در ميان نقدهايي كه بر فيلم شما نوشته شد كدام يك به نظر خودتان حق مطلب را به جا آورده بود؟
اگر به وبگاه فيلم سري بزنيد مقالات خوب و نقدهاي زيبايي خواهيد يافت. اگر كمي وقت بگذاريد چيزهاي خوبي پيدا مي كنيد.
ما ميتوانيم فيلم شما را در ايران (به عنوان مثال در دانشگاهها نمايش دهيم. نظرتان چيست؟
براي من بسيار مايه خوشحالي است، يك نسخه انگليسي از فيلم هم موجود است. ميتوانم با تهيه كننده نيز هماهنگ كنم.
در پايان براي ما از طرحها و برنامههاي آينده خود بگوييد.
بله، ما در حال تدارك يك فيلم داستاني عظيم هستيم كه موضوع آن مشابه فيلم رنگ فداكاري است. تفاوت در اين است كه فيلم رنگ فداكاري بيشتر نگاه اجتماعي دارد و اين فيلم تازه نگاهش فلسفي است.
براي من خيلي اهميت دارد كه به مسائلي بپردازم كه براي همه در حكم بديهيات و اموري يقيني است، بخصوص نگاه به ديگري برايم خيلي مهم است. وجود ديگري بخت خوبي نصيب ما خواهد كرد و بر غناي ميراث بشري ميافزايد. اكنون موضوع مهم آينده بشريت است.
در پايان دوست دارم از شما بسيار تشكر كنم بابت كار والا و ارزشمندي كه مي كنيد.
ما هم از شما بابت پذيرش اين گفتگو تشكر مي كنيم...
|