راه شماره 4 : ده سال جلوتر از جامعه
مدرس شکیبایی
گفت و گو با هوشنگ توكلي كارگردان مجموعه تلويزيوني «مدرس»
سيد جواد روشن
اشاره:
اي كاش كمي زودتر به سراغ « مدرس » ميآمديم، مجموعهاي كه در دهه اول انقلاب در تلويزيون توليد شد و تا به امروز نيز در يادها مانده است.
مجموعه «مدرس» نشان داد ميتوان در حوزه تاريخ معاصر نيز حرف زد و تأثيرگذار بود. كاري كه در آن سالها كمتر انجام ميشد. آن مجموعه توسط گروهي از هنرمندان توانا و ارزشمند به شكل تله تئاتر توليد و باعث ارتقاي سطح كيفي آثار تلويزيوني شده به جرأت مهمترين خاطره به جاي مانده از « مدرس » بازي درخشان خسرو شكيبايي در نقش سيد حسن مدرس است. نطق طولاني وي در صحنهاي خالي، هر بينندهلي را مجذوب خود ميكند. افسوس من از آن جهت است كه امروز ديگر خسرو شكيبايي در ميان ما نيست. در گذشت اين هنرمند ارزشمند ما را وا داشت كه در ادامه تك نگاريهاي تئاتري، اين بار به سراغ تله تئاتر « مدرس » برويم و بيش از اين تأخير نكنيم. از اين رو به سراغ هوشنگ توكلي ، كارگردان اين مجموعه رفتيم تا وي علاوه بر « مدرس » از شكيبايي نيز برايمان بگويد. مسلماً حرفهاي خسرو شكيبايي نيز در خصوص « مدرس » شنيدني و خواندني بود ولي افسوس كه او رفت
- هوشنگ توكلي در سال 1327 در تهران متولد و از اواسط دهه 40 به طور جدي وارد عرصه تئاتر شد. اولين حضور جدي وي در تلويزيون به ساخت تله تئاتر مدرس برميگردد كه در سال 66 ساخته و پخش شد و نقطه عطفي در برنامهسازي تلويزيون و كارنامه هنري توكلي به حساب ميآيد. وي كارگرداني در تلويزيون را با مجموعههاي :
« تهران 53 » ،« مهرهها » ، « پدر » ، « غزل غزل ها » و.... ادامه داد و در صحنه تئاتر نيز « اتللو» را به روي صحنه بود.
او بعد از مدتها دوري از تلويزيون با بازي در مجموعه « زير تيغ » به كارگرداني محمدرضا هنرمند بار ديگر نظرهارا به سمت خود جلب كرد.
« شكرانه » اثر ديگري بود كه توكلي در آن بازي داشت ولي موفقيتي بدست نياورد. در اين ايام شاهد حضور خوب او در مجموعة « مرگ تدريجي يك رويا » به كارگرداني فريدون جيراني هستيم.
- · لطفاً با ترسيم اوضاع فرهنگي اواسط دهه 60 به چگونگي توليد مجموعه تلويزيوني « مدرس » اشاره بفرمائيد.
- بعد از پيروزي انقلاب خيلي از مراكز توليد آثار هنري از كار افتاده بود و وضعيت تعطيل و نيمه تعطيل داشت. مهمترين اين مراكز استوديوهاي ضبط برنامه بودند كه خوراك فرهنگي و هنري تلويزيون را تامين ميكردند. در زمان مديريت آقاي فريدزاده در شبكه اول سيما اين انديشه مطرح شد كه چگونه ميتوان اين استوديوها را دباره فعال كرد و وارد عرصه توليد شد. خوشبختانه در ان زمان در گروه فيلم و سريال شبكه اول هم يك مدير فعال و با انديشه به نام آقاي فريد حاج كريم خان حضور داشت كه بنا را بر حمايت از توليد آثار نافر گذاشته بود. در همين راستا جلسات متعدد و بحثهاي زيادي براي توليد آثار هنري و چگونگي شروع اين كار داشتيم. خود من تا قبل از سال 66 چند تله تئاتر كوتاه براي شبكه اول سيما كار كرده بودم ولي خيلي توقعات را برآورده نميكرد. در همان ايام يك روز آقاي فريد حاج كريم خان به من پيشنهاد داد كه به مناسبت سالگرد شهادت مرحوم مدرس، برنامهاي را براي معرفي شخصيت و انديشههاي اين شهيد توليد كنيم كه جوابگوي نياز و توقعات بيننده نيز باشد. از پيشنهاد توليد يك اثر نمايشي در رابطه با شهيد مدرس استقبال كردم و انگيزهاي شد تا به دنبال بازيگران با استعداد و پرتوان براي حضور در يك اثر تاريخي براي تلويزيون باشم.
- · بازيگران را چگونه انتخاب كرديد و چه شد كه به خسرو شكيبايي براي بازي در نقش مدرس رسيديد؟
- خود من تئاتري بودم و بلد از پيروزي انقلاب تا سالهاي 63-62 مدير اداره تئاتر بودم و با توانايي اكثر بازيگران تئاتر آشنايي داشتم. يكي از اين بازيگران تئاتر كه به نظر من بسيار مستعد بود مرحوم خسرو شكيبايي بود كه عليرغم زحمات زياد تا آن زمان به طور جدي سطوح نشده بود. در همين جا بايد بگويم موفقيت براي بازيگران در آن زمان بسيار سخت بود و از تديم خيلي از درها بودي بسياري از بازيگران خوب بسته بود. من هميشه در اين مورد مثال فوتبال را ميزنم. ما فوتباليستهاي بسيار خوبي در سطح تيم ملي داريم كه در زمينهاي خاكي بازي ميكنند ولي فقط تعداد كمي از آنها اين شانس را دارند كه به تيمهاي بزرگ راه پيدا كنند. در تئاتر هم بازيگران بسيار خوبي حضور داشتند كه هيچ وقت از آنها براي تلويزيون و سينما دعوت نشده بود. آقاي شكيبايي هم از همين استعدادهاي تئاتري بود كه تا آن زمان فرصتي براي بروز استعدادهايش نيافته بود و من فكر ميكردم وي توان و انگيزه لازم براي بازي در يك نقش سخت را دارد. خوشبختانه در كنار آقاي شكيبايي از بازيگران خوب ديگري نيز كه در آن زمان مطرح بودند براي كار دعوت شد و مجموعه مدرس اين شانس را داشت كه از توان بالايي مجموعهاي از بازيگران خوب و مستعد بهرهمند باشد. البته آقاي شكيبايي نسبت به ديگر بازيگران گروه مشكلاتي را داشت كه بايد برطرف ميشد.
- مرحوم شكيبايي در آن زمان خسته، فرسوده و تا حدودي نااميد بود. در زندگي خصوصي نيز مشكلاتي را داشت كه در كارش تأثير ميگذاشت . براي همين در آن دوره براي آقاي شكيبايي يك فضاي قرنطينه به وجود آوردم و حدود 3 ماه ايشان مهمان منزل من بود و با هم كار و تمرين ميكرديم. اولين هدف من اين بود كه به او يادآور شدم چه چيزهايي را داشته، چه چيزهايي را به مرور زمان از دست داده و چه چيزهايي را ميتواند دوباره بدست آورد.
البته نبايد فراموش كرد كه وي در آن زمان چهل و چند سال سن و يك تجربه 4-23 ساله در بازيگري داشت.
* به غير از مشكلات خصوصي آيا آن خستگي و نااميدي به شرايط و جو هنري آن زمان برميگشت كه بستر مناسبي براي فعاليت وجود نداشت؟
- بله، شرايط اجتماعي و سياسي آن زمان باعث شده بود خيلي از مراكز فرهنگي و سالنهاي نمايشي فعاليت كمي داشته باشند و به اندازه توقع و انرژي اهالي هنر، امكانات وجود نداشت. بخشي از اين خستگي عمومي بود و اكثر بازيگران با اين بحران مواجه بودند. به هر حال در طي آن سه ماه بار ديگر آقاي شكيبايي خودش را پيدا كرد. شخصيت مدرس پر از مبارزه، قهرماني ، حفظ عقيده و پيامهاي انساني بود و لازمه بازي كردن نقش مدرس، احساس خوشبيني و اعتماد به نفس بود.
بعد از حدود 2 ماه كه از مقدمات كار گذشت خود آقاي شكيبايي متوجه اين تغييرات شد و انرژي خوبي بدست آورد. او از جمله بازيگراني بود كه شيفته كارش بود و تمام وقت و انرژي اش را صرف يادگيري ، تمرين و پيدا كردن ايدههاي جديد براي بازي كردن ميكرد. وقتي شكيبايي به نقش نزديك شد تمرينات شكل گروهي گرفت.
* يعني شما حدود 2 ماه فقط با مرحوم شكيبايي تمرين كرديد؟
- بله چون او بازيگري اصلي كار بوئد و نقش مدرس بسيار اهميت داشت . ايشان هم در ابتدا فاصله زيادي با شخصيت مدرس داشت و بايد تمرينات زيادي انجام ميداديم تا مطمئن شويم نتيجه رضايت بخش است. وقتي از در آمدن نقش مدرس مطمئن شدم از مديران و مسئولان اهل هنر نيز دعوت كردم تا براي بهتر شدن مجموعه به ما كمك كنند. يكي از اين افراد آقاي مهدي كلهر بود كه خودش طراح و نقاش بود و سينما را هم خوب ميشناخت.
ايشان هم پيشنهادهاي خوبي براي نقش مدرس داشت و تأكيد كرد كه آقاي شكيبايي از پس نقش برآمده است و انگيزه بيشتري به مرحوم شكيبايي داد. آقايان حاج كريم خان و فريدزاده هم تا پايان پخش سريال به ما كمك كردند و حضوري دائمي در كار داشتند.
- · آقاي كلهر در آن زمان چه سمتي داشت و چه كمكي به گروه كرد؟
- فكر ميكنم در آن زمان در بنياد تاريخ فعال بود و مركز موسيقي نيز زير نظر ايشان اداره ميشد. حمايتهاي ايشان هم شكلي فرهنگي داشت و به دانش هنري و تاريخي وي برميگشت.
- · از زمان پيشنهاد طرح تا توليد و پخش مجموعه مدرس چقدر طول كشيد؟
- حدود 5 ماه و كار در آذرماه 66 همزمان با سالگرد شهادت مرحوم مدرس از شبكه اول سيما پخش شد.
- · نگارش متن در چه زماني انجام شد؟
- از همان ابتدا و همزمان با مراحل پيش توليد و انتخاب بازيگران مراحل تحقيق و نگارش هم انجام شد. البته من از قبل بروي شخصيت مدرس و آن دوره تاريخي كار كرده بودم وزمينههاي اوليه را داشتم و به همين دليل هم توليد اين كار به من پيشنهاد شد.
- · به خاطر علاقه شخصي روي اين موضوع كار كرده بوديد؟
- بله چون عقيده داشتم بعد از پيروزي انقلاب بايد كارهاي تاريخي انجام دهيم و بعد از مدرس هم اين دغدغه را دنبال كردم و اكثر كارهاي من داراي زمينه تاريخي است و مدرس مقدمه و شروع خوبي براي من بود.
- · تمام مراحل تحقيق و نگارش را شخصاً انجام داديد؟
- بله، البته يكسري مستندات تاريخي وجود داشت مثل نطقهاي شهيد مدرس كه من برخي از آنها را انتخاب كردم و عيناً استفاده شد و بقيه داستان را هم خودم مينوشتم و قدم به قدم جلو ميبردم.
- كل كار در 10 روز در استوديو 11 شبكه اول سيما ضبط شد. ما يك مقدمه داشتيم كه دادگاه بعد از رفتن رضا خان از ايران در شهريور 1320 بود و يك دادگاه تخيلي داشتيم كه قسمت اول و مقدمه مجموعه مدرس به حساب ميآمد و 6 قسمت هم داستان و زندگي خود مدرس بود.
- · چه قسمتي از زندگي مدرس براي شما مهمتر بود؟
- من دوره رضا خان را يك فضاي نظامي براي ايران ترسيم كرده بودم و براي همين كل كار در داخل يك حصار از سيم خواردار شكل ميگرفت و هميشه يك توپ بزرگ و قديمي در صحنه حضور داشت. در چنين فضايي مقاومت و پايداري شهيد مدرس بسيار اهميت داشت. ايشان در آن فضا يك تنه در مقابل نظاميگري ايستاد و تا شهادت نيز پيش رفت.
- · كار به صورت تله تئاتر ضبط شد و اكثر گروه هم از بازيگران تئاتر هستند. در تمرينات چقدر به شيوه تئاتري عمل كرديد؟
- معمولاً كارهاي من سبك و سياق خودشان را دارند و از روش خودم استفاده ميكنم. هميشه در تمرينات سعي دارم بازيگر را به سمتي ببرم كه موفق شود به خوبي از عهده نقش برآيد و اكثراً قبل از شروع كار گروهي بر اساس تواناييهاي بازيگرانم با آنها به صورت فردي تمرين ميكنم. اين اتفاق در مدرس هم افتاد و به غير از آقاي شكيبايي با بازيگران ديگري هم به صورت فردي تمرين ميكردم تا گروه براي كار جمعي آماده شود.
- · در انتخاب آقاي شكيبايي براي نقش مدرس علاوه بر شناختي كه از تواناييهاي ايشان داشتيد به شباهت هاي ظاهري هم فكر كرديد و يا تست گريم گرفتيد؟
- اين مسئله خيلي براي من با اهميت نبود ولي ما اين شانس را داشتيم كه در آن زمان مرحوم فرهنگ معيري با تواناييهاي بسيارش، گريمور تلويزيون بود و من قبل از دعوت آقاي شكيبايي با فرهنگ معيري مشورت كردم و كار آقاي معيري در گريم مرحوم شكيبايي بسيار مؤثر بود.
- · آقاي شكيبايي انتخاب اول شما براي بازي در نقش مدرس بود؟
- خير، در ابتدا به بازيگران ديگري فكر ميكردم كه به نظرم براي بازي در اين نقش، مناسب بودند.
- · يعني قبل از مرحوم شكيبايي با بازيگران ديگري هم تمرين كرديد؟
- خير، آنها فقط كانديد اين نقش بودند و من بررسي ميكردم كه از آنها دعوت كنم يا نه ولي بعد از جديتر شدن كار و آغاز تمرينات خصوصي با خسرو شكيبايي مطمئن شدم كه او بهترين انتخاب است. شكيبايي در آن زمان اين شانس را داشت كه سياست زده نشده بود و متكي به يك انديشه سياسي خاص نبود. او خودش را هنرمندي متعلق به همين آب و خاك ميدانست كه بايد در معين جا زندگي و كار كند. برخي مشكلات و وابستگي هاي خطي و فكري كه در اوايل انقلاب در بعضي از بازيگران ديده ميشد در سوابق او وجود نداشت و اين ويژگيها بسيار به ايشان كمك كرد. آقاي شكيبايي واقعاً فوقالعاده كار كرد و براي نقش مدرس وقت و انرژي بسياري گذاشت.
- · غير از كارهايي كه شما با آقاي شكيبايي انجام داديد، خود ايشان به عنوان يك بازيگر چه تمريناتي انجام ميداد؟
- وي 24 سال سابقه بازيگري داشت ولي لازم داشت تا كسي از بيرون او را راهنمايي كند. همچنين امكانات و توان بالايي از نظر بيان و صدا داشت و بايد تمرين ميكرد كه از اين توان به خوبي استفاده كند. به نظر من با بررسي كارهاي مرحوم شكيبايي در قبل و بعد از « مدرس » ميتوان به اين تغييرات در صدا و بيان ايشان پي برد. شكيبايي در مجموعه « مدرس » به خوبي از توان بياني و صدايش استفاده كرد.
- · مرحوم شكيبايي نقش يك روحاني را بازي ميكرد كه از لحاظ سياسي و تاريخي نيز مطرح بود و در آن سالها بازي كردن در نقش يك روحاني آن هم با قدرت و ويژگيهاي شهيد مدرس، كم سابقه بود. شكيبايي چگونه به ظرافتهاي نقش و بازي كردن نقش يك روحاني رسيد؟
- شخصيت مدرس هر چند معاصر بود ولي هيچ نشانهاي از رفتار و كردار و ... او در قالب تصوير وجود ندارد و تماشاگر هيچ ذهنيت تصويري نداشت. نكته مهم اين بود كه كدام روحاني در شرايط موجود آن زمان اين ويژگي را دارد كه به عنوان الگو مطرح شود. ما به اين نتيجه رسيديم كه از بيان شخصيتهاي روحاني آن سالها ، مقام معظم رهبري الگوي بسيار مناسبي است. شهامت و قدرتي كه در بيان شهيد مدرس بود، در خطبههاي نماز جمعه تهران كه توسط مقام رهبري در آن سالها برگزار ميشد، وجود داشت و الهام بخش بود، در طي اين سالها هيچ وقت به اين مسئله اشاره نكردهام ولي بايد بگويم ما نوارهايي از سخنرانيهاي مقام رهبري در مجلس، نماز جمعه و ...را تهيه كرديم و با مرور آنها به سكوتها، نگاه و ... رسيديم. مرحوم شكيبايي خيلي براي اين نقش زحمت كشيد و براي كارش ارزش قائل بود.
- · در مجموعه « مدرس » چند نطق وجود دارد كه بسيار به ياد ماندني بازي شده است . اين كار كمتر در مديوم تلويزيون اتفاق افتاده است كه بازيگر يك نمولوگ طولاني را جلوي دوربين بازي كند. براي انجام اين كار چقدر ترديد داشتيد؟
- به نتيجه اين كار مطمئن بودم. آن منطقها بسيار با ارزش بود و اگر كات ميخورد، تمركز تماشاگر به هم ميخورد و ديگر آن تأثير را نداشت . ما سه نطق را به اين شكل كار كرديم كه بهترين آن همان نطق اول است كه 25 دقيقه طول ميكشد. براي درآوردن آن 25 دقيقه بسيار از لحاظ هنري كار كرده بوديم و آقاي شكيبايي زحمت زيادي كشيده بود و لازم بود دوربين هم در تمام اين مدت ما را همراهي كند و تغيير و كات نداشته باشد. آقاي مسعود فروتن كه كارگردان تلويزيوني كار بود در ابتدا بااين كار مخالف بود چون چنين كاري تا به حال در تلويزيون انجام نشده بود و فكر ميكرد اين طرح جواب نميدهد ولي با صحبتهايي كه داشتيم ايشان پذيرفت و اين كار انجام شد. خوشبختانه نتيجه كار هم رضايت بخش بود.
* آن نطق را با چند برداشت گرفتيد؟
- يك برداشت
* بازتاب پخش كار چگونه بود؟
- كار نسبتاً موفق بود . در آن تاريخ از نظر فرم و شكل تجربهاي نو در تلويزيون محسوب ميشد و مورد استقبال بينندگان قرار گرفت. دو سال پشت سر هم پخش شد و تا به حال نيز حدود 13 بار از تلويزيون پخش شده است و فكر ميكنم امسال نيز همزمان با سالگرد شهادت مدرس در آذرماه مجدداً پخش شود. مجموعه « مدرس » از توان هنري و نفي يك گروه خوب بهره برد و موفق هم بود.
* بعد از اتمام پروژه « مدرس » و بازتاب هاي خوب آن چه كار ديگري انجام داديد؟
- چند پروژه داشتم كه از قبل درباره آنها صحبت شده بود مثل ماجراي تنباكو كه در اولويت قرار داشت و يا طرحهاي ديگري از قبيل ما براي مشروطه، به توپ بستن حرم مطهر امام رضا (ع) كه به گوهر شاد معروف است و ... همه اين طرحها مثل مجموعه « مدرس » كمكم در بخش مديريت تغييراتي بوجود آمد و مديران نيز ديگر آن توان حمايتي سابق را نداشتند. در همان زمان به من پيشنهاد شد بر اساس داستان « سر نقشي » نوشته آقاي احمدجو، سريالي را توليد كنم كه حاصل آن مجموعه تلويزيوني « تهران 53 » شد. كار همزمان با موشك باران تهران در خارج از استوديو و با يك دوربين ضبط و چندين بار از تلويزيون پخش شد، ( سال 1367) خسرو شكيبايي در آن مجموعه نيز در نقش يك معلم بازي كرد وكار خوبي هم شد. به خاطر دارم در همان ايام مرحوم شكيبايي در فيلم سينمايي « عبور از غبار » به كارگرداني پوران درخشنده بازي كرد و به طور جدي وارد عرصه سينما شد.
* بعد از سريال « تهران 53 » بازگشت دوباره شما به تلويزيون با وقفهاي چند ساله همراه بود، از آن سالها بگوئيد.
- بعد از « تهران 53 » سريال ديگري براي شبكه اول سيما كار كردم با عنوان « پدر » كه داستاني معاصر داشت، قصه يك پدر بود كه سرهنگ ارتشي است و در بخش اطلاعات ارتشي كار ميكرد. يكي از پسرهاي اين سرهنگ جزء گروههاي مخالف بود و داستان درگيري پدر بين احساس و وظيفه بود و ... ولي متاسفانه ساخت اين مجموعه با بحرانهاي مديريتي تلويزيون و بحثهاي سياسي در سال هاي 70-69 همراه شد. وقتي كار ساخته شد، در پخش با مشكل مواجه گرديد و آن طور كه براي آن زحمت كشيده بوديم روي آنتن نرفت.
* كار پخش شد؟
- بله ولي مميزي زيادي داشت و بسياري از لحظات مهم و حساس اين سريال توسط يك مميزي ناآگاه حذف شد و در واقع تا قسمت 6-5 به طور كلي اسكن بود. بعد از آن هم من آنقدر رنجيده بودم كه ترجيح دادم ديگر كاري انجام ندهم و يك فاصله طولاني با تلويزيون گرفتم. در سال 71 نمايش « اتللو» اثر شكسپير را براي تئاتر شهر كار كردم و به خاطر مشكلاتي كه در تئاتر هم وجود داشت تصميم گرفتم از تئاتر هم فاصله بگيرم و حدود 10 سال كار نكردم.
* و سال 80 با سريال « غزل غزلها » دوباره به تلويزيون بازگشتيد.
- البته سال 76-75 يك كار كوتاه به نام « مهرها »براي شبكه 5 كار كردم كه يك كار خبري از وقايع تاريخي بود و در حقيقت يك روز شمار تاريخي به شمار ميآمد به شكل مستند نمايشي كه در 10 قسمت كارگرداني كردم. ولي در « غزل غزلها » هم حكايتي دارد. در زمان آقاي جعفري جلوه در مديريت فيلم و سريال از من دعوت شد كه با تلويزيون همكاري كنم. از آنجايي كه در حوزه تاريخ كار كردهام و علاقه خاصي به آن دارم، قرار شد بخشي از ماجراي ملي شدن صنعت نفت در سالهاي 30-29 را انتخاب و يك مجموعه تلويزيوني در اين موضوع توليد كنم. نتيجه اين تفاهم با آقاي جعفري جلوه، نوشته خوبي با نام « روياي شاهزاده » شد كه به معلمان ماجراي تاريخي اشارهي كرد ولي متاسفانه به دلايل مختلف اين كار 2 بار تا مرحله پيش توليد جلوه رفت ولي به سرانجام نرسيد و به شكل بالا تكليف در تلويزيون باقي ماند. بعد از اين ماجرا آقاي جعفري جلوه پيشنهاد داد حالا كه آن كار به مشكل خورده است كار ديگري با موضوع توابين كار شود كه نتيجه آن شد « غزل غزلها ». كار خوبي شد ولي با آن كاري كه قرار بود انجام شود و خيلي روي آن كار كرده بودم بسيار متفاوت بود.
* گرايش بيشتر شما به بازيگري در سالهاي اخير به خاطر خستگي و مشكلاتي است كه در عرصه توليد وجود داشت؟
- به هر حال بخشي از تخصص من بازيگري است و وقتي بازي نميكنم مريض و پژمرده ميشوم . هر چند كار كه كارگرداني كنم باز ترجيح ميدهم حداقل در يك كار هم بازي داشته باشم و هميشه به دنبال فرصت در مجموعه « زير تيغ » فراهم شد و بعد از آن كار احساس كردم انرژي و انگيزه بيشتري پيدا كردهام و تصميم گرفتم توجه بيشتري به بازيگري داشته باشم.
* برنامه جديدي براي توليد داريد؟
- به زودي به عنوان تهيهكننده كاري با عنوان « چمدان » با مضمون اجتماعي براي شبكه دوم سيما توليد خواهم كرد كه كارگرداني آن بر عهده خسرو ملكان است و اميدوارم از مهرماه كار كليد بخورد ولي به عنوان كارگرداني ترجيح ميدهم اول بازيگران خودم را تربيت كنم و بر همين اساس هم با خانه هنرمندان ايران مذاكراتي داشتهام و قرار است از مهرماه يك كارگاه بازيگري به مدت چهار ماه در آنجا برگزار كنم كه اميدوارم منجر به تربيت يك گروه بازيگر جوان شود. همچنين چند سال پيش اجراي نمايشي « لير شاه » را به تئاتر شهر پيشنهاد دادم كه شرايط آن فراهم نشد ولي امسال اميدوارم بتوانم اين نمايش را براي جشنواره تئاتر فجر آماده كنم.
* حرف ناگفته
- خسرو شكيبايي در عرصه بازيگري تلويزيون و سينما يك اتفاق مهم بود كه در دهه فعاليت چشمگير داشته است. چرا بايد بازيگري در حد شكيبايي كه بيماري سخت و خطرناكي هم داشت ناگزير باشد با چنين حالي جلوي دوربين برود و بازي كند؟ به نظر من اين مسئله فقط نشان دهنده عشق به بازيگري و كار نيست. مسلماً بخشي از آن بخاطر دغدغههاي مالي است كه باعث ميشود بازيگر در شرايط بد جسمي هم جلوي دوربين برود و كار كند. چرا در طول عمر هنري ايشان از وي حمايت نشد. اگر شكيبايي، هنرمندي مردمي، ارزشمند و خوب است چرا از او غافل بوديم؟ بايد براي هنرمنداني مثل او شرايطي مناسب ، عادلانه و انساني فراهم كرد. خدا او را رحمت كند.
|