|
|
راه شماره 18 - 19 : قلعه گنج انقلاب
تاریخ شفاهی محرومیتزدایی
امیر سعادتی کرمان جنوبی - کرمان شمالی هوای بندرعباس شرجی و دم کرده است. ترکیب گرما و دریا. میخواهیم در نشست فعالان تشکلهای فرهنگی شهرهای جنوبی استان کرمان که در جیرفت برپاست حضور شریفمان! را به هم رسانیم. من و حضرت ایزدخواه از فرودگاه مشهد با هم همسفریم. در فرودگاه بندر نماز شکسته ظهر و عصر مان را خواندیم و با ماشین عزیزی که آمده بود پی ما زدیم به جاده بندر-جیرفت. تا جیرفت سه ساعتی راه است. در طول مسیر مفصل گپ زدیم. دکتر ایزدخواه (البته هنوز دکتر دکتر نشده) میخواهد برای بچههااز مباحث اقتصادی بگوید و توسعه منطقهای و این جور چیزها. من هم تاریخ هنر انقلاب و تاریخ شفاهی. چیزی بین آسمون و ریسمون. شاید آسمون اقتصاد از ریسمون هنر و تاریخ شفاهی بیشتر به درد بچههای این منطقه بخورد. از شهرهای بین راه فقط کهنوج یادم مانده. (شهر دیگری هم بود؟) هرچه به جیرفت نزدیک تر میشویم از شرجی بودن هوا کم میشود و گرما بیشتر خودش را نشان میدهد. بچهها از شهرهای کهنوج و عنبرآباد و علیآباد و رودبار و جیرفت (امیدوارم شهری از قلم نیفتاده باشد) جمع شدهاند. پایین شهر استان کرمان. و در بین شان از فوق لیسانس جامعه شناسی داریم تا سوم راهنمایی. و البته بیشتر دانشجو. خود بچهها، کرمان و راور و رفسنجان و حتی بم را جزو کرمان شمالی ميدانند؛ پیشرفتهتر و برخوردارتر. ظواهر که ميگوید همین طور است. خنده بر هر درد بی درمان دواست دانشگاه جیرفت خارج شهر و در جاده بندر عباس قرار گرفته. بلافاصله بعد از رسیدن برنامهای برایم گذاشتهاند. جریان شناسی هنر انقلاب. حضرت صفایی فرد که هنوز برایم موجودی نکره است هم قرار است همین موضوع را بگوید. البته در شاخههای موسیقی و نقاشی و گرافیک و ادبیات. بنا شد من جریان شناسی کاریکاتور انقلاب را بگویم. که شکسته بسته چیزهایی گفتیم اما کلاس مستندسازی جناب دهشیری شقشقه ما را حدرت کرد. نميدانم اینکه گروه کاسنی و کیهان کاریکاتور و ایران کارتون و دار و دسته مسعود شجاعی و حسین نیرومند چه کسانی بودند و چه کردند؟ یا اینکه فرق سبک کار مازیار بیژنی با محسن نوری نجفی در چیست؟ دردی از این بچههای آفتاب سوخته جنوبی را دوا ميکند؟ البته به قول گلآقا خنده بر هر درد بیدرمان دواست البته! بستگی به نوع خنده اش دارد. اشتغال، امنیت، کارهای فرهنگی رهبر معظم انقلاب در اردیبهشت سال 84 و در سفر به استان کرمان به سه مسأله و اولویت اصلی برای کار در جیرفت و مناطق محروم جنوب کرمان اشاره کردهاند. بچههای کانون مشکات جیرفت هم که میزبان ما هستند این جمله آقا را با یک کار گرافیکی قشنگ روی پرده پشت سن انداختهاند. سه اولویت از نظر رهبری برای این منطقه مسأله اشتغال جوانان، امنیت منطقه و کارهای فرهنگی خلاق و مفید است. هند ایران بچههای اینجا ميگویند جیرفت هند ایران است. و 10 اقلیم از 11 اقلیم آب و هوایی دنیا در این منطقه موجود است. هر چهار فصل سال کشاورزی دارد و تقریباً همه چیز از زمینهای اینجا در ميآید. آثار باستانی و جاذبههای گردشگری در اينجا فراوان است. هر چند وقت یک بار خبر کشف یک اثر باستانی شنیده میشود. یکی میگفت هر جا را بکنی یک اثر باستانی از دل خاک بیرون میزند. امكان ايجاد نيروگاه خورشيدی در اينجا وجود دارد. کل استان 67 درصد نيروی جوان دارد. اين استان اين ثروتهای مهم را دارد؛ اما وضعيت اقتصادی و اجتماعی جنوب استان، آنطوری كه اين همه ظرفيت و امكان ايجاب میكند، نيست. بخشی از مناطق اين استان، بسيار محروم است. برای توسعه جیرفت و مناطق اطرافش با این همه پتانسیل فرهنگی، گردشگری و اقتصادی فکری باید کرد. تاریخ شفاهی محرومیت زدایی بعد از روز اول و در دو روز باقی مانده «تاریخ شفاهی» گفتم. البته موضوع و سخنران هر دو جهنمیبودند. دوستان دفتر گفته بودند جهنم! به سعادتی هم میگوییم تاریخ شفاهی بگوید. بچهها در گعدههای شبانه بیشتر از محرومیت منطقه، بیکاری و ناامنی میگفتند و برای اینها راه حل میخواستند. بنابراین گوشی دستم آمده بود و در چهار-پنج جلسه باقی مانده از خودم تولید علم کردم و بحث تاریخ شفاهی را با این رویکرد گفتم و خودم اسمش را گذاشتم: تاریخ شفاهی محرومیتزدایی. اول از تاریخ میگفتم و بعد از تاریخ شفاهی و سابقه اش. و بعد با همین رویکردهای مورد نیاز منطقه با بچههابحث میکردیم. در ادامه لیستی از سوژههایی که در حوزه تاریخ شفاهی در این منطقه (جنوب کرمان) میشود کار کرد و با بچههابه آن رسیدیم میآید: - تاریخ شفاهی دفاع مقدس (شهدا، جانبازان، آزادگان و ایثارگران منطقه) -تاریخ شفاهی فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مردم و نیروهای انقلابی منطقه در ایام انقلاب -تاریخ شفاهی تبعیدیها(با توجه به اینکه بسیاری از بزرگان انقلاب از جمله رهبر انقلاب در دوره پهلوی به این منطقه تبعید شدهاند میتوان تاریخ شفاهی فعالیتهای فرهنگی و سیاسی این افراد را در منطقه درآورد) -تاریخ شفاهی فعالیتهای جهادی و محرومیتزدایی(خود بچههاشهدا و کسانی را سراغ دارند که در این حوزه فعال بودهاند) - تاریخ شفاهی امنیت و وحدت (در دهه 60 چه فعالیتهایی برای وحدت و امنیت مردم با مذاهب و قومیتهای مختلف صورت میگرفته؟) زلزله خانههای اینجا بلندمرتبه نیست. حتی دو طبقه هم نیست. دانشگاه جیرفت که این طور است. شاید به خاطر زلزله. خانههایی همکف با دیوارهایی قطور. تا نیم متر عرض. مهندسی که با ما هم اتاق بود میگفت دیوارها دو جداره و توخالی اند، برای عایق شدن از شر گرما. و در همه اتاقها کولرهای گازی یکسره روشن. سر یکی از کلاسها زلزله خفیفی هم آمد. برای لحظه ای آمدیم بیرون و برگشتیم داخل اتاق. حاج آقای غریبرضا که کلاسش توی سالن اجتماعات بود با بچهها نماز آیاتشان را هم خوانده بودند. صفایی فرد هم کلاسش را آورده بود توی چمنهازیر یک درخت. با خودم فکر کردم اگر همین زلزله خفیف در تهران میآمد چه جنجالی که به پا نمیشد. دوره تبلیغ یکی از برکات این سفر برای من دیدن دوباره دوستان قدیم و کشف دوستان جدید و گپ زدن با آنها بود. من در این سفر ملکی و صفایی فرد و رشیدی و غریب رضا را برای اول بار از نزدیک دیدم که چه موجوداتی هستند و چه میکنند؟ با ایزدخواه و بدری هم که از قبل آشنا بودم بعد از سالهامفصل گپ زدم. خیلی از کارهای هم خبر نداشتیم و دیدیم چه کارهای مشترکی که نمیشود انجام داد. با خودم فکر میکنم اگر بچهها منطقه را بیشتر و بهتر میشناختند موضوعی که میگفتند چه تغییری میکرد؟ و چه میگفتند؟ طلبهها ایام محرم و رمضان میروند تبلیغ. در واقع نوعی جهاد فرهنگی. این مدل کار هم میتواند شروع خوبی برای اردوهای جهادی فرهنگی باشد.
|
|
|