راه شماره 31 : ویژه نامه شهید آوینی
آوینی دوستی و عمل گریزی
روح الله رشیدی کم نیستند کسانی که به انگیز ههای مختلف،افتاده اند دنبال شهید آوینی. از نسل هایمختلف هم در بین این ها هستند؛ آدم هاییدر سطوح مختلف از فهم آوینی. این موج،البته نوپدید نیست و از همان سا لهای اولِ شهادت ایشان، چنین حرکتی پا گرفته بود.از دان شآموز و دانشجو گرفته تا فیل مساز وشاعر و نویسنده، هرکدام به نحوی در پی نزدیکی به او بوده اند. یکی از صدایش لذتم یبرد، دیگری از روایت فتحش، آن یکیاز نوشت هها و آثار مکتوبش و بعضی نیز ازنقدهای سینمای یاش. اصولاً امتیاز ویژه یهنر آوینی، قدرت جذبِ فوق العاده اشاست؛ چه آن زمان که پشت دوربین قرارم یگیرد و دوربین م یشود مجرای انتقال فهم و شهودش و چه هنگامی که قلم به دست گرفته و کلمات را به خدمت باورعمیقش م یآورد.میزانِ گسترشِ گرایش به شهید آوینی درسا لهای اخیر، ظاهرًا امیدوارکننده است.به ویژه که ما در بسیاری از حوز ههایفرهنگی، اجتماعی و هنری، تکیه گاهمطمئنی برای نورسید هها نداریم. و رجوعو ارجاع به آثار آوینی می تواند از تشتت وحیرانی در امانشان نگاه دارد. مسئله امااینجاست که مواجهه با آوینی، بیش از هرزمان دیگری، همراه با خبط و خطا بوده وهر چه بیشتر، رنگِ فرمالیستی و تشریفاتیبه خود گرفته است. ما با جمع قاب لتوجهیاز محبان و مریدانِ آوینی مواجه هستیم کهبا نخستین تماس با آثار و اندیش هی او، تصورِفتح قله را م یکنند و م یپندارند که آوینیهمان است که به آن دست یافت هاند و تمام!خط پررنگی که در نگاه فاتحان هی مذکوربه چشم می خورد، خلاصه کردنِ آوینیدر وجهِ اندیش هورزی و نظری هپردازی اشاست. گو اینکه در فهمِ کاملِ همین یکوجه هم، همان فرمالیسم و شعارزدگی وسطح یگرایی موج م یزند. این خط، تازهپیشروتر و متعالی تر از خطی است که آوینیرا در صدای مسحورکنند هاش محصور می کندو او را پیام آور رقّت قلب و اشک و... م یداند!نم یشود گفت که آوینی هیچ نسبتی با اینوجوه ندارد، اما قطعاً تحدید او در این وجوه،عملی ظالمانه است. آوینی اندیشه ورز ومتفکر بزرگی بوده؛ عارفِ واصل بوده؛ هنرمندِمنحصربه فردی هم بوده؛ اما او هیچ کداماز ای نها را برای قعود و رکود و شأن طلبینم یخواسته؛ کم نداشته و نداریم علما و عرفاو هنرمندانی که از علم و عرفان و هنرشان،برجِ عاجی ساخته و رفت هاند تویش و از مردمهم طلبِ تکریم و تحریم م یکنند و هیچمسئولیتی جز حفظ شأنِ علمی، عرفانی وهنر یشان برای خود متصور نیستند. حرفزدن و حرف زدن و حرف زدن! همین و بس.آن هم به تقلید از آوینی!فصل مشترک آوین یدوستی های جدید،دستاویز قرار دادنِ آوینی دوستی، برای فراراز «مسئولیت پذیری » و پرهیز از «عمل واقدام » است. و چه مضحک است جمع بین «آوینی دوستی » و «عمل گریزی »! وقتی او از «یک راه طی شده » با مخاطبش حرفمی زند، یعنی که عصاره ی حیاتش را پیشروی می نهد. راه طی شد هی آوینی، «همه یراه » اوست. و نه یکی از ایستگاه هایش.برای او «بیل زدن برای خدا در روستاها » بادوربین به دوش گرفتن و رفتن در دل آتش،یک صورت دارد؛ چون هر دو را «مسئولیت »خود م یداند.همین وجه است که در فرآیندِ «تحدیدآوینی » فراموش می شود و همین وجه هماست که جایش به شدت در جمع نیروهاینورسیده ی انقاب خالی است. نسل نویجبهه فرهنگی انقلاب، در فازِ فرهیختگی سیرم یکند و قل هی متصورش «آوینیِ متفکر »یاست که آرای آنچنانی صادر م یکند وم ینشیند به نقد فان جریان فرهنگی وضدفرهنگی یا بهمان فیلم و کتاب! با اینتشبثِ سطحی به آوینی و امثال اوست کهجبهه فرهنگی انقاب، می شود مجمعِاید هپردازان و اهالی اتاق فکر و کارگروهاندیشه و حلق هی رصد و هسته ی تحلیل وآسیب شناسی و... . یعنی همه اش حرف و بازهم حرف! با این حساب، عرصه ی اصلی، کهمحل عینیت یافتن ثمر هی اندیشه هاست،خالی می ماند. بسیاری از نیروها، با در پیشگرفتنِ مشی تتبعی، از زیر کار درم یروند واقدام و عمل را مخصوصِ طبقه ای خاصاز انقلابی ها می دانند که چیزی از کتاب ومقاله و نظریه و... سرشان نمی شود! جالب اینجاست که لااقل در عرص هی فرهنگی،انقلاب اسامی، کمترین فقر تئوریک و نظریرا دارد و بیش از آنکه محتاج آسیب شناسی واین قبیل عاداتِ سندروم یک باشد، نیازمندآستین هایی بالازده است که باری از روی دوش انقلاب بردارد. آستی نهایی از جنس آستین های آوینی که جز برای اقدام و عمل بالا زده نشود. فکر و اندیشه و تتبع در مرام آوینی، برای حرکت و اقدام و عمل مسئولانهاست. و آوینی دوستی یعنی پیوند مدامِ نظرو عمل.
|