راه شماره 16 : لطیفه غیبی و کالبدهای عاریه
به جهاد آموزشی نیازمندیم
گفتوگو با احمد زویل برنده جایزه نوبل شیمی مترجم: ع. ف. آشتیانی
مقدمه: ناتان گاردلز، سردبیر نشریه Nobel Loureates، در نوزدهم ژوئن 2005 با احمد ذُوَیل، دانشمند مصری و برنده جایزه نوبل شیمی در سال 1999 به خاطر ساخت «فِمتوسكپ»، مصاحبهای كوتاه انجام داد. دستگاه یادشده قادر است لحظه واقعی چسبیدن مولكولهای مواد را به یكدیگر عكسبرداری و ثبت كند. احمد ذویل در حال حاضر به تابعیت آمریكا درآمده و در سطح استادی در مؤسسه فناوری كالیفرنیا به تدریس اشتغال دارد. پس از مرگ عبدالسلام، فیزیكدان پاكستانی، شما تنها عربی هستید كه در میان جمعیت یك میلیارد و دویست میلیونی مسلمانان توانسته است با كسب جایزه نوبل در علم برای خود افتخار بیافریند. رخوت علمی مسلمانان عرب و شكاف اقتصادیِ ناشی از این رخوت با غربیها و نیز شرق آسیا را در چه میدانید؟ آیا به تمدن شما مربوط است؟ یعنی دست و پای پیشرفت علمی شما به خاطر پیوند دین و عقل در جهان اسلام بسته نشده است؟
رخوت علمی مسلمانان درست در زمان بیداری دنیای مسیحیت از یك علت ناشی نمیشود و سادهلوحی است كه بگوییم اگر عقل و دین را جدا میكردیم، اكنون پیشرفته بودیم. ژنهای مسلمانان عرب با سایر مردم دنیا فرقی ندارد. چرا تاریخ را فراموش كردهاید؟ آن زمان كه اروپای به اصطلاح مسیحی در عصر تاریكی و جهالت فرو رفته بود، مسلمانان و اعراب در اسپانیا و شبه جزیره عربی در اوج تمدّن بودند. اگر آثار علمی مسلمانان نبود و ترجمه فلسفه یونان به دست آنان صورت نمیگرفت، توسعه و پیشرفت اروپا پانصد سال به تأخیر میافتاد. حتی دویست سال پیش كشور مصر در دوران محمدعلی، چنان قدرت و اعتباری داشت كه ژاپنیها و كرهایها درباره سازوكار اقتصاد مصر مطالعه میكردند. منصفانه ببینید در سده گذشته چه بر سر ما آوردند؟ نخست اینكه استعمار حاكم شد و به موجب آن، نظام طبقاتی یا كاستی پدید آمد. حكومت را اندكی خواص از خارج یا وابسته به خارج و اجانب به دست گرفتند و رنگ و لعاب امپراتوری انگلستان را بر ما تحمیل كردند، كه بیسوادیِ جمعیت زیادی از دهقانان نتیجه همان رنگ و لعابهاست. نیمی از مردان و هشتاد درصد از زنان در ورطه بیسوادی غوطه میخوردند. استعمار پس از جنگ جهانی دوم برچیده شد؛ اما كشورهای عربی با این سطح وسیع بیسوادی كه استعمارگران به وجود آوردند، چه میتوانستند بكنند؟ آنها برای سرپا ماندن و ادامه حیات خود اول دست به دامن غرب و بعد دست به دامن شرق شدند، وقتی از این توسّلات خود به رشد اقتصادی نرسیدند چگونگی جغرافیای انسانی و پایان جنگ سرد، آنان را به سوی اسلام سیاسی سوق داد تا پاسخ پرسشهای خود را بیابند. انصاف بدهید كه كشورهای در حال توسعه نمیتوانند دست روی دست گذاشته عاطل و باطل بمانند تا دیگران كمكشان كنند. استعمار برای ما مشكلات اقتصادی و لشكر عظیمی از آدمهای مأیوس و سرخورده بر جای گذاشته كه از بیكاری و رفاه اندك رنج میبرند. من به این شكاف اقتصادی اشاره میكنم. عده زیادی از فارغالتحصیلان دانشگاهی نیز بیكارند و این خود به وخامت اوضاع میافزاید. این جوانان، ناخواسته انرژی خود را در وادی خشونت و افراطیگری مصرف میكنند، جهان عرب بر خلاف بقیه دنیا كه با پیر شدن جمعیت روبهروست، با موجی از جوانان زیر 30 سال مواجه شده است. قضیه برخورد تمدنها فقط یك شعار است كه بعضی جاها فروش خوبی هم دارد. اما مهمترین عاملی كه به افراطیگری مذهبی ختم میشود، نیروهای سیاسی و اقتصادی است.
بهتر نبود در جهان عرب و اسلام خدا به ملاقات گالیله میآمد؟ ابن رشد در قرن دوازدهم خیلی تقلاّ كرد دین و عقل را به هم بیامیزد؛ اما از آن زمان تا كنون ممكن نشده است. ذهنیت و اندیشه علمی از این جهت در كشورهای شما پا نگرفته كه امر وحیانی بر امر عقلانی مقدم است.
به هیچ وجه باور ندارم وضعیت دشوار كنونی جهان اسلام به خاطر محصور شدن عقل و اندیشه به دست دین است. معتقدم اوضاع نابهسامان اقتصادی و ناكامیهای موجود جمعیت مسلمان به علاوه ناكارآمدی شیوه تعلیم و تربیت به پیدایش گروههای تاریك فكری دامن زده كه مطالبه علم و دانش و تلاش در این راه را رها كرده و از دین برای اغراض خود سوءاستفاده میكنند و این بر خلاف نخستین آیه نازل شده بر پیامبر ما است كه ایشان را با فعلِ امرِ «اقرأ» (بخوان) مخاطب ساخته است.
ماهاتیر محمد، نخستوزیر مالزی، گفته است سد راه توسعه كشورهای ما اسلام نیست؛ بلكه علمای سیاستزدهای هستند كه دانش را فقط منحصر به یادگیری قرآن كردهاند و از علم و تكنولوژی غرب رویگردانند.
دین مانع پیشرفت نیست. علت عقبماندگی را باید در نارسایی تعلیم و تربیت كه منجر به كاربرد سیاسی دین میشود جُست؛ چرا كه در عمل، پیشرفتِ ذهنیت و اندیشه علمی در میان مسلمانان را متوقف میسازد!! من شخصاً بلنداقبال بودم. پس از فارغالتحصیلی شغل مناسبی پیدا كردم، و با درآمد بالایم زندگی خوبی در مصر داشتم. میتوانستم به گردش و تفریح بروم. سپس از آمریكا بورس تحصیلی گرفتم. پس برای من یكی، افقهای روشن و امیدواركنندهای به وجود آمد. حال اگر جوان این دوره بودم، دشواریهای فراوانی بر من آوار میشد و با توجه به اینكه عرب هستم آمریكا احتمالاً از پذیرش من به گمان ارتباط با تروریستها امتناع میكرد. به نظر شما چه راهی برایم باقی میماند؟ یك گزینه این است به یك گروه زیرزمینی كه فرصتهای مطلوبتری پیشنهاد میكرد، میپیوستم. این گزینه، صرفنظر از تعالیم یا عقایدم ـ كه شاید تنها گزینه موجود هم میبود ـ به دلم مینشست.
پس آموزشهای پیشرفته و شغل را برای تغییر و تحول، خیلی اساسی فرض میكنید؟
بله؛ اما امروزه مسئله از صِرفِ بحثِ بیسوادی هم غامضتر شده است. با افزایش جمعیت جوان، بیسوادی در علوم و فنون مدرن نیز بهطور وحشتناكی افزایش یافته است. الان آشنا نبودن با رایانه نیز نوعی بیسوادی تلقی میشود. پس ببینید چه شكافی پدید میآید؟!
دولت بوش میگوید اعراب فقط با دمكراتیك شدن میتوانند رشد اقتصادی خود را تضمین كنند، نظر شما چیست؟
علم به دو مقوله تقسیم میشود: فرضیه و آزمایش، شاید حرف بوش فرض درستی به نظر آید؛ اما نتیجهاش در عمل غلط از آب درمیآید. مثلاً چین چهار نعل به سوی پیشرفت تاخته است بیآنكه مقلّد دمكراسی غربی باشد. كره جنوبی وقتی رشد خود را آغاز كرد، دمكراسی نداشت. دمكراسی به مرور زمان و به دنبال پیشرفت حاصل میشود. محك تجربه به ما میآموزد كه بیگانه قادر نیست دمكراسی را بر جامعهای تحمیل كند. بیگانه همواره یك اشغالگر خارجی است، یك مهاجم و اجنبی. افروختن شعلهای هرچند نحیف و لرزان در دل یك جامعه به شكوفایی دمكراسی كمك خواهد كرد. نهادهای جدید تعلیم و تربیت، موافقتنامههای سودمند تجاری و رشد اقتصادی، به روشن ماندن و شعلهورتر شدن این آتش منجر میشود. ببینید موافقتنامههای تجاری از زمان جنگ جهانی دوم چه دستاوردهایی برای ژاپن، كره و مابقی آسیا داشته است. در غیر اینصورت سُرنا را از سر گشادش نواختهایم. انصاف سیاسی نیز باید مد نظر قرار گیرد. سیاست یك بام و دو هوای آمریكا در منطقه دردسرساز بوده است. حمایت آمریكا از متحجران مسلمان در افغانستان به بهانه بیرون راندن كمونیستها و ظلم و ستم همان متحجران به مردم از یادها نرفته است. بیشتر اعراب میبینند كه نگرانیهایشان در مورد اسرائیل اصلاً به حساب نمیآید. دعوای اسرائیلی ـ فلسطینی از عوامل هرز رفتن انرژی منطقه است. اگر میخواهید به توسعه منطقه كمك شود، باید این دعوا را بخوابانید تا فكر و ذهن مردم منطقه خلاص شود، آنگاه از هرز رفتن انرژی مردم جلوگیری شده و آنها میتوانند روی تعلیم و تربیت و اقتصاد، متمركز شوند.
مسئولیت اعراب در قبال خود چیست؟
باید اول از خودمان شروع كنیم. كلمهای كه اغلب اوقات در گفتوگو با بهترین و درخشانترین جوانان عرب به كار میبرم، «انضباط» است. اگر زیربنای سوادآموزی و فرصتهای شغلی فراهم شود آن وقت انضباط و انرژی متمركز مانند آنچه كه در شرق آسیا شاهد هستیم، خواهد توانست اقتصاد مفلوك ما را از بستر بیماری بیرون آورد. نزاع اسرائیلی ـ فلسطینی انرژی زیادی از ما میگیرد. در شرق آسیا چنین منازعاتی وجود ندارد، بنابراین اندیشه و تخیل آنان درگیر و گرفتار نیست.
برای ورود مسلمانان و اعراب به مسیر رشد اقتصادی چه میتوان كرد؟
ما به یك جهاد آموزشی نیازمندیم، نهضتی در تمام كشورهای مسلمان برای ارتقاء سطح سواد و كسب علوم پیشرفته. من با دكتر ماهاتیر محمد در این باره صحبت كردهام و با او موافقم كه مسلمانان در گذشته فضلا و دانشمندان بزرگی داشتند كه بهویژه در ریاضیات و علوم سرآمد بودند. ما باید در این دوران به «جهاد» دست بزنیم. «جهاد»، بر خلاف تعبیر غلطی كه از آن شده است، به معنای ممتاز و سرآمد بودن از طریق مجاهدت است. در هر فعالیتی اگر احساس تهدید كنید، با تمام قوای خود برای رفع یا دفع آن تهدید تلاش و مجاهدت خواهید كرد. در واقع، بهترین راه برای بازیابی اعتماد به نفس، تشكیل «كانونهای عالیِ» علم و فناوری در تكتك كشورهای مسلمان است تا ثابت كنیم كه قادر به انجام چنین كاری هستیم و مسلمانان میتوانند در اقتصادِ جهانی شده امروز رقابت كنند. باید شوق یادگیری را در جوانان دامن بزنیم، البته در تمام مدارس و دانشگاههای جهان اسلام با جمعیت یك میلیارد و دویست میلیونی كه سیصد میلیونش عرب هستند، یكباره نمیتوان چنین كرد. اما برای الگوسازی میتوان در هر كشوری چهار تا پنج نمونه بومی درست كرد. من خود را شخصاً به تأسیس این كانونها متعهد میدانم و در كنفرانس اسلامی در اكتبر 2005 پیشنهادش را مطرح خواهم كرد. جوانان جویای نام مصری یا مراكشی اكنون به كمك اینترنت میتوانند از اوضاع لسآنجلس یا كوآلالامپور و یا قَطَر كه سرانه تولید ناخالص ملیاش نزدیك به آمریكاست، باخبر شوند. به هرحال اگر بتوانیم یأس و سرخوردگی جوانانمان را به انرژی مثبت تبدیل كنیم، چراغ امید در دلهای آنان روشن شده و آیندهای متفاوت را پیش روی خود خواهند دید.
|