راه شماره 16 : لطیفه غیبی و کالبدهای عاریه
یك عروسك و یك قرص نان
معرفی یک هنرمند سیاسی مترجم: ع.ف. آشتیانی
«طبیعت رامنشدنی و سركش»: این توصیف پیتر شومان از تئاتر عروسكی است. عروسكهای شومان از كاغذ، پارچههای كهنه و خردههای چوب ساخته شدهاند. تاریخش از سرچشمه اعتراض سیراب میشود و صحنه بازی این عروسكها، عرصه خیابانها، بازارها و میدانهاست. شومان خالق تئاتر پیشگویانه، سیاسی و مذهبی برای زمانه ماست. در اینجا، دیوید كایلی زیربنای اندیشههای تئاتر «نان و عروسك» را بازگو میكند اوایل دهه 1960 در نیویورك تئاتر جدیدی پا به عرصه گذاشت كه به خاطر شخصیتهای عروسكی جدّی اما به یادماندنی و نان خوشطعم زبری، از جنس چاودار، كه حین اجرا میان تماشاچیان پخش میكردند؛ به تئاتر «نان و عروسك» مشهور شد. پیتر شومان، موسیقیدان و مجسمهساز آلمانی مبتكر این تئاتر است. او با آمیختن موسیقی، مجسمهسازی و حركات موزون توانست برای بیان دغدغههای خویش هنر منحصربهفردی بیافریند. قالب كارش عمیقاً سیاسی است اما نبوغ مجسمهسازانهاش در ساخت عروسكها و مناسك تئاتریِ باوقاری كه در اجراهایش رسم نموده، مورد تحسین اهل هنر قرار گرفته است. سبك او به خاطر كیفیت نخراشیده، شورآفرین و پرمعنایش غالباً سبك اكسپرسیونیستی لقب گرفته است. زمانی كه در سال 1968 در فرانسه برنامه اجرا كرد، نمایشهایش چنان باب روز بود كه دانشآموزان و دانشجویان، بیاعتنا به تمام شدن بلیتها، آنقدر بر درهای سالن میكوبیدند كه بالاخره به رویشان باز میشد و به مراد دلشان میرسیدند. شومان، با وجود این اعتبار هنری درخشان، هیچگاه پیوند خویش را از ریشههای مردمی هنرش نبریده است. نمایشهایش را بیزرق و برق، معترض و غیر سودجویانه اجرا میكند و استعدادهایش را صرف احیای قالبهای عامیانهای مانند رژه، اجرا در فضای باز و نمایشهای مذهبی كرده است. «تئاتر نان و عروسك» كه در دهه 1960 به خیابانهای نیویورك قدم گذاشت؛ موضوعات روز را با زبان نمایش بیان میكرد و در راهپیماییهای صلح شركت میجست. اما از اجرای كار در فضای بسته نیز ابا نداشت و در سال 1966 با اجرای نمایش «آتش»، آتش به جان دولت انداخت. برنامه مذكور، نمایش موزونِ نیایشگونه خیالنمایانه بازیگران نقابزدهای بود از روایت سه آمریكایی كه خود را در اعتراض به جنگ ویتنام قربانی كرده بودند. كریستین دوپاویون، مُبلّغ تئاتر فرانسه، از دیدن نمایش «آتش» چنان به وجد آمد كه در سال 1968 از پیتر شومان دعوت كرد در جشنواره جهانی تئاتر كه در شهر نانسی فرانسه برگزار میشد شركت كند. روزنامه لوموند از تئاتر «نان و عروسك» با عنوان «وحی» یاد كرد و ظرف اندك سالی آوازهاش در اروپای غربی پیچید. البته این تجربه برای تئاتر بیتكلّف و منتقدی كه به هنرنمایی در انبار زیر شیروانی یك باشگاه كولیهای زیر پُل ویلیامزبرگ عادت داشت، كمی غفلتانگیز و وسوسهكننده بود؛ اما موفقیتهایی را به ارمغان آورد. رهاورد این سفرها دوستانی بود و همچنین مریدان و مُقلّدانی. «گریه مردم به خاطر گوشت» و «شاید آن نور ساده از ظلمتی پیچ در پیچ میآید.» دو نمایش قابل توجه این سالها بود. شومان در سال 1970 به همراه خانوادهاش از نیویورك به كالج «گودارد»، در پلین فیلد ایالت ورمونت، نقلمكان كرد تا برای همیشه در آنجا مستقر شود. این هجرت منجر به تأسیس سیرك «دامستیك رِزوركشن» شد؛ رویداد سالانهای كه سرانجام یكی از عالیترین رخدادهای فرهنگی زمان ما را بنا نهاد. شومان تولد دوباره سنت كارناوالها و جشنوارههای عامهپسند را پیشبینی میكرد. سیرك یاد شده یك برنامه و درواقع مراسم عروسكی در چشمانداز باشكوه شمال ورمونت بود. شومان برای این نمایشها عناصر بهشت، هبوط و رستاخیز را از نمایشنامههای مذهبی اقتباس كرده و بر فضایِ سیاسی عصر خود منطبق میساخت. مردمی كه به تماشای نمایشهای او مینشستند، از اجراهایش به وجد و شعف میآمدند. هر سال تابستان جمعیتی بالغ بر سی تا چهل هزار نفر به دیدن نمایشهای او میآمدند. سیل این مشتاقان بهطور چشمگیری افزایش مییافت تا اینكه بر اثر مرگ تصادفی یكنفر در، درگیری میان جمعیت، از ادامه كار سیرك او ممانعت كردند و بدین ترتیب تئاتر «نان و عروسك» قربانی موفقیتهایش شد. تئاتر «نان و عروسك» با سرمایه بسیار اندكی به تمام دنیا سفر كرده و هر جا پا گذاشته، تصویری نو از كار عروسكی، برای دوران ما، در اذهان بینندگان بهوجود آورده است: ارزان، قابلِ دسترس، غیر حرفهای و قادر به بیان دردها و فراموششدگانِ زیر هجوم تمدن. هر جا كه فكرش را بشود كرد، این گروه بساطشان را پهن كرده و از زبان عروسكها دردهای بشر را گفتهاند؛ از روستاهای نیكاراگوئه تا اُپراخانههای لهستان. زمانی كه سارایوو در محاصره بود، پیتر شومان به آنجا رفت و نمایش داد. شمار اجراهای او به صدها مورد باغ میشود و به سبكهای متنوعی بازی میكند؛ از اجراهای ده دقیقهایِ تنها با دو بازیگر در گوشه و كنار خیابان تا قطعات تئاتری بسیار بلند كه به بیست عروسكگردان یا بیشتر نیازمند است. یكی از تخصصهای شومان منطبق كردن آئین نماز مسیحیت با اوضاع و احوال سیاسی عصر خود است. از این روست كه میبینیم در آئین عشایِ ربانی مفاهیم قیام القا میشوند. در مجلسِ مصیبت حضرت مسیح، قربانیانِ سیاستهای امروز جهان، به جای مسیح ذبح میشوند. اندیشههای پوسیده در قالب مراسم تشییع جنازه معرفی میشوند و با نواختن ویولون مردم را موعظه میكنند. شومان پیشگوییهایش را مرثیهوار در همنوازیِ آرشهای كه دیوانهوار بر سیمهای ویولون كشیده میشود، فریاد میكشد. در سالهایی كه تئاتر «نان وعروسك» نفس كشیده است، صدها عروسكگردان با او كار كردهاند. این تئاتر همواره با حداقلها ساخته است؛ از هیچكس و هیچ جا كمك مالی قبول نكرده و اغلب به رایگان برنامه اجرا كرده است؛ اما مردمی كه اندیشههای عمیق او را درك كردهاند، برای آنكه شور و هیجانِ بینش سیاسی و هنری پیتر شومان را تجربه كنند؛ با میل و اراده وافر، در ازایِ دستمزدی ناچیز، حاضر شدهاند با او و برای او كار كنند. برخی از این عروسكگردانها پس از اتمام كار با شومان، تئاترهای خود را به همین شیوه و سیاق تشكیل دادهاند. در راهپیماییهایی كه علیه بانك جهانی، سازمان تجارت جهانی و نامزدی جرج بوش برای دور دوّم ریاست جمهوری برپا شده بود؛ پلیس، عروسكگردانهای تئاتر شومان را دستگیر و مورد اذیت و آزار قرار داد و حتی به عروسكهایش نیز رحم نكرد. بسیاری از این عروسكگردانها در مكتب شومان تعلیم و تربیت شدند. یكی از فعالان سیاسی به تئاتر نان و عروسك لقبِ «كشتی مادر» را داده است. تئاتر نان و عروسك محصول و زاییده یك نبوغ منحصربهفرد هنری است و بعید است كسی بدین كیفیت بتواند چنین نمایشهایی را اجرا كند. زیبایی و درخشندگی استعدادهای نقاشانه و تندیسگرایانه شومان در موزه نان و عروسك گرد آمده است. این موزه در انبار مزرعهای در شمال شرقی ورمونت است. پیتر شومان، همسر و گروه عروسكگردانهایش در این مزرعه ساكنند. عروسكهای نمایشهای دهه 1960 را میتوان در این موزه دید. در عصر تلویزیون، نمایشِ عروسكی را هنری سركش، دلنشین و تاحدودی كودكانه تصور كردهاند؛ اما پیتر شومان هنر كهنِ خود را در مسیر دیگری رانده است؛ آثاری خلق نموده كه آكنده از ماجراجوییهای هنری است و در عین حال همواره دارای بار سیاسی میباشد. شومان میگوید: «تصاویر و تندیسهایی كه محتوای برنامههای عروسكی را تشكیل میدهند، از یك بلندهمتی و آرمانِ خاص سیراب میشوند كه ارایه تصویری بزرگ و نامخدوش از چیستی جهان است. تصویری كه فقط عروسكها از عهده ساختنش برمیآیند، تصویری ستایشگر و سرزنشگر.»
|