راه شماره 28 : فیلم شناخت سه دوره جشنواره مردمی فیلم عمار
از نان شب واجبتر!
داوود مرادیان؛ دبیر اجرایی نخستین دورهی جشنوارهی فیلم عمار
سینما بالذات مخدر است. «سید مرتضی آوینی» در اینباره فرمودهاند: «كار تماشاگر نوعی پرستش و بندگی و قبول ولایت است. او از خود سلب اختیار میكند و در یك فضای تاریك، چشم به صحنهای روشن میسپارد و منتظر مینشیند تا فیلمساز او را سحر كند. فضا نیز تاریك شده است تا هیچ چیز جز فیلم، توجه او را به خود جلب نكند و امكان استغراق در فیلم به تمامی فراهم شود. گوش و چشم و روح و عقل و اختیار بیننده، همه به فیلمساز سپرده شده است. این كار ماهیتاً نوعی عبادت است و از لحاظ «اخلاق» نیز با توجه به «غایت» آن، ارزش پیدا میكند؛ یعنی با توجه به اینكه فیلم او را به سوی حق سوق میدهد یا به سوی شیطان، ارزشی الهی یا شیطانی پیدا میكند؛ گاه عبادت حق است و گاه عبادت شیطان.»
تیر خلاص را همین اول در این نوشته زدم و به قول سینماییها از سكانس آخر آغاز كردم. نمیدانم چند نفر از برگزاركنندگان جشنوارهی فیلم «سینما حقیقت» یا جایزه «شهید آوینی» تاكنون آرای «سیدمرتضی» را مطالعه كردهاند و تاكنون آیا از خود پرسیدهاند که چرا جوانهایی كه حتی «سید» را ندیدهاند او را «آقا مرتضی» خطاب میكنند؟ و این حد از وابستگی و دلبستگی چقدر سر در شولایی دارد كه «آوینی» بر سر نگاه سینمایی ما كشید؟
فیلمها با رشتهی نامرئی جذابیت همان كاری را قرار است با مخاطب كنند كه ظرف مُسكر؛ و خاصیت ذاتی سینما همین نشانهگیری «خودآگاهی» مخاطب است. جذبهی سینما نیز در عالم مدرن در همین فرار لحظهای از زندگی روزمره با فرو رفتن و غرقه شدن در پردهی سینماست. به قول مولوی:
تا دمی از هوشیاری وا رهند
ننگ بنگ و خمر بر خود مینهند
میگریزد از خودی در بیخودی
یا به مستی یا به شغل ای مهتدی
اما در ایران جشنوارهای دیگر در آستانهی برگزاری است. جشنوارهی فیلم «عمار» نشانهای است از زایش سینمایی جدید كه درست بر خلاف آنچه در غرب جاریست به هیچ عنوان در پی تخدیر مخاطب خویش نیست، بلكه درست با خودآگاهی مخاطب خویش صحبت كرده و رنجی را در وجودش تزریق میكند. فیلمهایی نظیر: «یزدان تفنگ ندارد»، «ایران سبز»، «دختر لر»، «افسران جوان» و... فیلمهایی هستند كه بدون كوچكترین حمایت دولتی و با بودجهی غالباً شخصی و بهصورت خودجوش و بر اساس رنج ناشی از خودآگاهی ساخته شدهاند، و از این حیث است كه جشنوارهی ساده فیلم «عمار» بر فیلم فجر رجحان مییابد.
جشنوارهی «عمار» رونمایی از پتانسیلی بسیار قوی است كه خودجوش به عرصه آمده و اگر به آن كمك شود (مدیریت نشود!) و انحصاری نشود، میتواند قدرتی به عرصهی رسانهای كشور بدهد كه یكبار با تزریق نیروی خودجوش مردمی به عرصهی دفاع مقدس وارد آمد.
البته نباید اشتباه كنیم. جشنوارهی عمار صرفاً مربوط به 9 دی نیست! عمار یك بیرق است، یك نشانه و «9 دی» صرفاً یك سمبل. فیلمسازی كه «عمار» است و سینمایی كه «عمار» است در پی روشنگری است. سینماگر «عمار» در هر حوزهای انقلاب را در خطر ببیند، وارد عمل میشود ـكه بخش كوچكی از آن فتنهی 88 است. اگر در خصوص یارانهها نیز فتنه شود، فیلمساز «عمار» موظف به واكنش است، و در این حوزه «مصلحت» هیچ كسی را بر «مصلحت نظام» برتری نمیدهد. بنابراین فیلمساز «عمار» دقیقاً خطكش جبههی دشمن در عرصهی رسانه است و سینمای داستانی و مستند برایش ابزاری است برای روشنگری؛ و تا «فتنه» هست، سینمای «عمار» هم هست.
|