راه شماره 28 : فیلم شناخت سه دوره جشنواره مردمی فیلم عمار
سینمای گریز از مرکز
آرش فهیم «عمار» بیش و پیش از آنکه یک جشنواره به شکل مرسوم سایر جشنوارهها باشد، یک واکنش به خلأهای موجود در عرصهی هنر امروز ایران و به طور خاص سینما محسوب میشود. فقدان رویکرد هویتمند و استراتژیک و محدود شدن به نمایش چند فیلم موضوعی یا عمومی و در نهایت اهدای چند جایزه به افراد برگزیده، کلیشهای است که با کمترین تغییر و تفاوتی در همهی جشنوارههای سینمایی تکرار میشود. به خاطر همین هم جریانسازی و تأثیرگذاری این جشنوارهها ـبه رغم بودجهی سنگین و جنجالهای تبلیغاتی فراوانی که برای آنها می شودـ حداقل است.
نمونه و گل سرسبد جشنوارههای سینمایی کشورمان، جشنوارهی فیلم فجر است که به مناسبت و با انتساب به سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برگزار میشود. اما مظلومترین و مغفولترین موضوع در این جشنواره ـدر همهی دورههای برگزاریاشـ «انقلاب اسلامی» بوده است!
«عمار» پاسخ، و شاید بتوان گفت عصیانی در مقابل این رکود و خنثیگراییِ فضای هنری جامعه و بهویژه جشنوارههای سینمایی است. جشنوارهای که به خاطر نوزا بودن و قرار داشتن در ابتدای راه، ابعاد بهمراتب کوچکتری نسبت به جشنوارههای بزرگ و معتبر دارد، اما برخورداری از هویت و استراتژی مشخص و روشن، نرمافزار و قابلیتی غنی و پویا را برای آن فراهم کرده است.
بهویژه اینکه شاخصهای تعیینشده بهمنزلهی محورهای برگزاری جشنوارهی فیلم عمار، برآمده از ریشهها و اصالتهای فرهنگی و اعتقادی این مرز و بوم هستند. شاخصهایی چون اخلاقگرایی، عدالتخواهی، حقطلبی، آزادگی، مردمگرایی، هویتمندی، استقلالخواهی و تقابل با تبعیض و ظلم در جامعه و سراسر جهان که همه در متن و بطن فرهنگ بومی کشورمان جاری هستند. این شاخصها سنگ بنای برگزاری این جشنواره است.
جستجوی عدالت رسانهای و ترسیم و تجسیم صدای پابرهنگان و زحمتكشان جامعه، راهبرد اساسی نخستین دورهی برگزاری جشنوارهی فیلم عمار بود. راهبردی که البته از فضای اجتماعی و سیاسی سالهای 88 و 89 تأثیر پذیرفت. در شرایطی که اکثر قریب به اتفاق رسانههای داخلی و خارجی ـدوست و دشمنـ چشم به مرکز دوخته و مطالبات بخشی از نخبگان و قلهنشینان پایتخت را به عنوان اصل و محور کشمکشهای سیاسی و اجتماعی بازتاب میدادند، «عمار» رسانهای شد برای انعکاس اکثریت خاموش و پیراموننشین.
تصویر ثابت و غالبی که از جامعهی ایران در فیلمهای سینمایی و برنامههای شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای به نمایش در میآید، در بزرگراهها و آپارتمانها و کافیشاپها و محلههای مدرن و مرفهنشین تهران منحصر شده است. اما در جشنوارهی «عمار» برای نخستین بار مردمی از روستاها و عشایر و کورهپزخانهها و محلههای کوخنشین ترسیم شد؛ فیلمهایی به نمایش درآمد که بازتابدهنده و نمایشگر واقعیاتی كمتردیدهشده از متن جامعهی ایران هستند؛ متنی که به اشتباه و به مرور زمان به عنوان «پیرامون» معرفی شده است. اما فیلمهای جشنوارهی «عمار» را باید مجاهدت برای گریز از مركز و درخشش پیرامونبنیان دانست. فیلمهایی كه هر یك تلنگری بر اذهان خوابآلود و غافل از حقایق و وقایع است. اتفاقی که در دورهی دوم این جشنواره گسترش یافت و محدودهی مبارزهی رسانهای را از مرزها هم فراتر برده و جهانی کرد.
یكی از شاخصههای درخور تأمل فیلمهای به نمایشدرآمده در این جشنواره، انصاف و متانت فوقالعادهی آنهاست. برعكس فیلمهایی كه طرف مقابل ساخته است و مملو از عصبانیت، عقده، كینه و سانسور اكثریت جامعه هستند. در آثار مستندسازان این جشنواره، اصل «بیطرفی» و انصاف، بیشتر رعایت شده است. شما در فیلم های این جشنواره میتوانید حتی نظرات مخالفان نظام و بعضاً فحاشیهای آنها را نیز ببینید.
شاخصه دیگری كه میتوان آن را یك پدیده در عرصه فرهنگی كشور دانست، تجلی مكتب رسانهی روستایی است. «عمار» اولین جشنوارهای است كه علاوه بر تهران در شهرستانها و حتی در روستاهای دورافتادهی كشور نیز برگزار شد. علاوه بر این، غالب آثار این جشنواره بازتابدهندهی رنجها، مطالبات و دیدگاههای روستاییان بودند.
یكی از شاخصههای جشنوارهی فیلم عمار كه در سایر جشنوارههای سینمایی كشور كمتر دیده میشود، فضای باز و قابلیت بالای آن در فرصت دادن به شكوفایی استعدادهای متعهد است. بدون شك در سرتاسر كشور ما جوانان خوشقریحهای هستند كه حرفهایی تازه و مترقی دارند. اما باید زمینهی بروز آنها فراهم شود ـكه اگر اینگونه شود عرصه سینمای كشورمان متحول خواهد شد. همنوا شدن تخصص و تعهد در سینمای ایران میتواند بیشتر مشكلات موجود در این عرصه را از بین ببرد و این كاری است كه جشنوارهی فیلم عمار به تنهایی بار آن را بر دوش میكشد.
«عمار» میتواند و باید از قالب یک جشنواره، که در یک محدودهی زمانی خاص برگزار میشود، فراتر رفته و تبدیل به یک جریان شود. جریانی که هدفش تغییر وضع موجود سینمای ایران و برهمزدن ساختارهای فرسوده و فاسدی است که نتیجهاش برگزاری جشنوارههای خنثی و بیخاصیت، و تولید و اکران دهها فیلم سخیف یا جشنوارهای است و در این میان سینمای نابی که بازنمای آرمانهای شریف و رهاییبخش انقلاب باشد مهجور مانده است؛ جریانی که معادلات ابتر و منجمد فرآیندهای هنر هفتم را درهم شکند و طرحی نو را در سینمای حرفهای ایران دراندازد؛ جریانی که حیاتش در گرو مبارزه با مناسبات سرمایهمحور و پولسالار است.
عماریهای سینمای ایران باید در پی شکستن قالب و کلیشهی حاکمیت دوگانهی سینمای شبهروشنفکری ـ سینمای تجارتی باشند. دوگانهی کاذبی که در واقع یک روح است در دو کالبد. یک هدف با دو مسیرِ بهظاهر متفاوت! و سینمای ایران تنها زمانی میتواند مردمی و خروشان و انقلابی شود که عماریها وارد عرصه شوند و استبداد دوگانهی سینمای تجارتی ـ سینمای شبهروشنفکری را سرنگون کنند!
اما «عمار» بدون مانیفست و خطمشی نمیتواند به مسیر خود ادامه دهد؛ نقشهی راه و چشمانداز میخواهد. بهترین مبنا و اساس برای حرکت این جشنواره به سمت یک جریان پویا و قدرتمند، سیرهی سید شهیدان اهل قلم است. سیرهای که هم در آثار (نوشتاری و دیداری) شهید آوینی پدیدار شده است، و هم در زندگی و سلوک آن هنرمند بزرگ. اما چه شاخصههایی در این همنوایی زیستیـهنری بیشتر نمود دارد؟
مستقل بودن و پرهیز از سفارشیسازیهای آب و ناندار، خطشکنی و گریز از محافظهکاری در نقد مصائب و چالشهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی، حضور دائم در میان عموم مردم و سنگ صبور جامعه بودن، اتکا به خلاقیت و توانایی خویش و عدم توقع از حمایتهای دولتی، ارتباط نزدیک با منابع و متون فرهنگی بومی و برخورداری از نگاه منتقدانه نسبت به نظریهها و دیدگاههای وارداتی، واقعگرایی به جای سیاهنمایی و عدم شیفتگی به جوایز جشنوارههای داخلی و خارجی ازجملهی این شاخصهها هستند.
|