راه شماره 28 : فیلم شناخت سه دوره جشنواره مردمی فیلم عمار
صبح صادقی پیشروست
گفتوگو با سید محمد حسینی؛
داور بخش کلیپ دومین دورهی جشنوارهی مردمی «عمار»
«سیدمحمد حسینی» را این روزها بیشتر با سردبیری ماهنامهی «سینمارسانه» میشناسند. اما او پیش از این سمت، مجریگری و هدایت برنامهی «نشانی» در شبکهی چهارم سیما را نیز بر عهده داشته، سابقهی مدتها فعالیت در حوزهی هنری و البته مستندسازی را نیز داشته است. او در بخش کلیپ و نماآهنگ در جشنوارهی دوم عمار، به عنوان داور حضور داشت و جزو کسانی بود که در نشستهای جشنواره نیز حضور فعالی داشت. با او در مورد آثار جشنواره و کلیت آن به گپ و گفت نشستیم:
كلیپ انقلابی یا اسلامی چه تفاوتهایی با هم دارند و چه ویژگیهایی باید داشته باشند؟
نماآهنگ و كلیپ دو ركن اساسی بیشتر ندارد و آن تصویر و موسیقی است. هر دوی اینها الزامات و اقتضائات خودشان را دارند. كلیپ اسلامی باید با شعر فاخر و تصاویر خوبی عجین شود و همراه با یك آهنگ تأثیرگذار و مطلوب باشد تا بتواند معرفت مخاطب را تقویت کند. البته چه كلیپهایی كه معرفتبخش است و چه كلیپهایی كه معرفتبخش نیست، هر دوی این دسته از آثار به یك نحوی، با احساسات مخاطب سر و كار دارند. به همین دلیل، آدمهایی كه مخاطب این گونه آثار هستند، تیپ اجتماعی یا گروه سنی خاصی دارند. گروه سنی بسیار مهم است. معمولاً هم بیشترین گرایش بین پانزده شانزده سالهها تا بیست و پنج شش سالههاست. اگر به آنچه گفته شد، یک صدای داوودی را هم اضافه کنیم میتوان انتظار داشت که یک کلیپ خوب تولید شود. در واقع نفس گرمی میخواهیم که بتواند از دل انسان غمزده این عصر غمزدایی کند.
با توجه به آثاری که در جشنواره دیدید، فكر میكنید در حال حاضر چیزی به عنوان كلیپ دینی داریم؟
نیمچه گامی به این سمت برداشتهایم. فقط طرح مسأله كردیم، اما یك صبح صادقی پشت قصه هست. آن چیزی كه دارد اتفاق میافتد، یک حرکت رو به جلو است و افق روشنی دارد.
در بین این آثار، اثری شاخصی را مشاهده کردید؟
نماهنگ «بیداری» که رتبهی اول را هم آورد، ساختار معناگرایانهای داشت. به همین خاطر، نظر من را جلب كرده بود. دیگر آثار عموماً به كولاژ شبیه بودند؛ یعنی تصاویری بدون منطق، پشت همدیگر چیده شده بود؛ سناریو و داستان نداشتند. اما «بیداری» قصهی متشكلی داشت كه روی آن فكر شده بود. موسیقی و تصاویر مبین آن مفهومی بود كه كارگردان میخواست بگوید.
كلیپ یك مدیوم ویژه است و قابلیت خاص خودش را دارد. وقتی كه آدم دغدغهمند، پشت این عرصه قرار بگیرد، یقیناً آن چیزی كه از او ساطع میشود، معنایی را هم در بر میگیرد. نباید معنا را به اثر حقنه کنیم. این کار نوعی غرضورزی در عرصهی هنر است. گفت: چون غرض آمد، هنر پوشیده شد/ صد حجاب از دل به سوی دیده شد. باید گذاشت كه در ساختار و فرم اثر معنا جریان پیدا بکند. البته در این عرصه میشود گفت که حتی از کشورهای اسلامی هم عقبتر هستیم. به طور مثال، بعضی از آثار سامی یوسف، آثار قابل تأملی است که ما به هیچ وجه در کشورمان تجربهی تولید چنین کلیپهایی را نداشتهایم.
از آنجا که شما مستندساز هم هستید، مستندهای پخش شده را چگونه ارزیابی می کنید؟
بعضی از آنها یك انرژی جدی به من داد و احساس كردم كه دوستان دارند واقعاً رو به جلو میروند. بعضیها هم طبق معمول دارند همان كار تیپیكال گذشته را انجام میدهند و کارشان به گزارش بیشتر شباهت دارد تا مستند. بعضاً در کارهای خوب مثل «مهار نشده» هم نحوی گزارشگری مشاهده میشد.
دوست داریم نظر کلی شما دربارهی جشنوارهی «عمار» و كارهایی كه این جشنواره میتواند انجام دهد، را هم بشنویم.
به زعم من، وظیفه ی اصلی «عمار» به نوعی شكستن تابوی حاکم بر سینمای ایران است. این فضای گل و بلبل را بالاخره باید در یك جایی اصلاح کرد. ما گاهی اوقات واژهها را اشتباهی به كار میبریم و مثلا میگوئیم «سینمای ایران» ولی خواستگاه این نوع فیلمها كه ایران نیست. حتی موضوعش هم ایران نیست. حتی به زور میخواهیم حقنه بكنیم و بگوییم که دین هم در آن هست. از این جهت، «جشنوارهی عمار» برای شكستن فضایی است كه الآن موجود است و در واقع با معناترین جشنوارهای است كه ما داریم برگزار میكنیم. یعنی به دنبال گزارش كار نیست. نه مثل جشنوارههای عجیب و غریبی که با عنوانهای عجیب و غریبتر برگذار میکنیم كه هیچ ایدئولوژیای هم پشتش نیست و ما هم هیچ كنترلی روی آن نداریم. از جشنوارهی فجر بگیر تا باقی جشنوارهها. اما «جشنوارهی عمار» دارد با یك نگاه ایدئولوژیك و دینی، فضایی ایجاد میكند. به صورت دقیقتری، یعنی اینکه با نگاه دینی دارد به این عرصه نگاه میکند. همین نشان میدهد كه یك فكر جدی پشت آن است و از این حیث بین تمام جشنوارههای دیگر كه در كشور برگزار میشود، منحصر به فرد است. من معتقدم كه این بیمهریها هم به همین دلیل است.
|