پيشرفته
 

موضوعات :

  • جشنواره عمار

  • کلمات کليدي :

  • جشنواره مردمی فیلم عمار

  • محمد حسین نیرومند

    ديگر مطالب اين نويسنده :

    مطلب بعدي >   2275 تعداد بازديد
    (0 راي ) امتياز مطلب < مطلب قبلي
    راه شماره 28 : فیلم شناخت سه دوره جشنواره مردمی فیلم عمار

    جشنواره محتوامحورِ مردمِ عادی

    گفت‌و‌گو با «محمدحسین نیرومند»؛

    داور  جشنواره‌ی مردمی فیلم «عمار»

    قبل از هر نکته‌ای پیشنهاد می‌کنیم یک بار سمت‌های مدیریتی  مختلف «محمدحسین نیرومند» را فقط تیتروار بخوانید: مدیر مسئول كیهان كاریكاتور، مدیریت گروه طرح و برنامه‌ی شبكه‌ی دو سیما، دبیر شورای ارزشیابی هنرمندان، نویسندگان و شاعران كشور، سرپرست مركز هنرهای تجسمی حوزه‌ی هنری، مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، مشاور هنری مدیر مركز تولید انیمیشن سازمان صداوسیما (صبا)، عضویت در تحریریه‌ی كمیك جهانی (نشریه‌ی بین‌المللی كارتون كه در آمریكا منتشر می‌شود)، داوری دو سالانه‌ی بین‌المللی كارتون تهران، مشاور هنری ریاست حوزه‌ی هنری، معاونت سینمایی حوزه‌ی هنری و...

    بعد از خواندن چند سطر، بهتر است بدانید که او داور دوره‌ی دوم جشنواره‌ی فیلم «عمار» هم بوده و یکی از اعضای شورای سیاست‌گذاری این جشنواره نیز هست. بنابراین بدون هیچ درنگی سراغ این مرد مؤقر و آرام رفتیم و با او به گفت‌و‌گو نشستیم:

     

    آقای نیرومند اولین سؤال را از اینجا شروع می‌کنیم که شما به عنوان کسی که در این جشنواره جزو شورای سیاست‌گذاری هستید، در سمت‌های مختلفی کار کرده‌اید و با جشنواره‌های زیادی هم مواجه بوده‌اید، آیا جشنواره‌ی عمار هم از آن جشنواره‌هایی است که قرار است به لیست بلند بالای جشنواره‌های  دیگر کشورمان اضافه شود؟یا اینکه نه واقعاً آن طور که گفته می‌شود قرار است تحولی باشد، و اگر قرار است تحولی باشد چه عواملی آن را با جشنواره‌های دیگر متمایز می‌کند؟

    من نمی‌دانم در دنیا کشوری هست که به اندازه‌ی ایران جشنواره داشته باشد یا نه. بعید می‌دانم کشوری باشد که به اندازه‌ی ایران در حوزه‌ی ‌سینما جشنواره داشته باشد. من این را آفت می‌دانم زیرا هزینه‌های زیادی مصرف می‌شود و تجربه نشان می‌دهد خیلی از این جشنواره‌ها دکانی شده است برای یک عده. جشنواره باید شخصیت و ویژگی منحصر به فرد داشته، و به‌گونه‌ای باشد که کمبود آن در جامعه احساس شود. اگر چنین چیزی بود، مشخص می‌شود که آن جشنواره می‌تواند یک جشنواره‌ی قابل اعتنا باشد.

    «عمار» از آن جهت که قرار است ماهیت مردمی داشته باشد جشنواره‌ی قابل اعتنایی است؛ اما نکته‌ی مهم‌تری که شاید کسی به آن اشاره نکرده باشد، این است که به دلیل فراگیری تکنولوژی، امروز این امکان فراهم شده که مردم عادی هم بتوانند دغدغه‌های خودشان را به تصویر بکشند. از این جهت «عمار» آینده‌ی خوبی دارد؛ به شرطی که از این محدوده‌ای که برای خودش درست کرده جلوتر نرود. به مجرد اینکه جلوتر برود، پایش را در کفش دیگران کرده و این خوب نیست.

    من فکر می‌کنم این جشنواره موضوع خوب و نگاه متفاوتی دارد. یکی از مشکلاتی که جشنواره‌های ما گرفتار آن شده‌اند، این است که دچار تکنیک هستند. اما این جشنواره بیشتر محتوامحور است. گرچه تکنیک را نباید از محتوا جدا کرد، زیرا تکنیک محتوا را به بهترین شکل ارائه می‌کند، اما به هر حال می‌توانیم بپذیریم که جشنواره‌ای است که فرمالیسم در آن اهمیت ندارد و بیان و محتوا برای آن اهمیت دارد.

     گفتید که جشنواره‌های ما کارکرد مناسبی ندارند و برای یک عده دکان محسوب می‌شوند، فکر می‌کنید چرا این جشنواره‌ها این‌گونه شده‌اند؟ ضعف‌های جشنواره‌های خودمان را در چه چیز می‌بینید؟

    جشنواره هدف دارد. یکی از هدف‌هایش این است که بتواند در یک مقطع کوتاه فضای فرهنگی ایجاد کند؛ جشنواره این است که مجموعه آثار تولیدشده را در یک مکان به نمایش بگذارد و امکان دیده‌شدن ایجاد کند؛ جشنواره این امکان را دارد که رقابت ایجاد کند و در آن بتوانیم آدم‌های مستعد را شناسایی کنیم؛ جشنواره می‌تواند با انتخاب‌هایش تولیدات سال آینده را به طور غیرمستقیم جهت‌دهی کند؛ جشنواره می‌تواند باعث تشویق جوان‌ها به کار شود و... جشنواره اهداف متفاوتی دارد اما واقعیت این است که بسیاری از جشنواره‌های ما حتی به کف این اهداف هم نمی‌رسند. علتش هم این است که در خیلی از جشنواره‌های ما، بنیان را یک سری اشخاص خاص می‌گذارند، دوره اول برگزار می‌شود، در دوره‌های سوم و چهارم سنت می‌شود و هر کس که بعد از آن می‌آید موظف است همان کار را انجام دهد ـ‌گرچه ضرورت آن احساس نشود. یعنی مدیر به خودش جرأت می‌دهد و جشنواره را برگزار می‌کند، اما جرأت اینکه شکل جدیدی به آن بدهد یا اصلاً کار را متوقف کند ندارد. مثلاً جشنواره فیلم کودک. در مقاطعی یک جشنواره با مبلغ قابل توجه برای سه‌ـ چهار فیلم تولیدشده در سال برگزار می‌شود. اصلاً سه‌ـ چهار فیلم تولیدی را می‌توان جشنواره کرد؟ ایراد ندارد، دو سالانه‌اش کنید تا تعداد کارها بیشتر شود و هزینه یک سال جشنواره، که میلیاردی است، به بخش تولید تزریق شود و دو سال یک بار این فیلم‌ها را ارزیابی کنید. اما هیچ مدیری جرأت این کار را ندارد. برای همین من فکر می‌کنم این مشکلات باعث می‌شود که جشنواره‌های ما به انتهای خود نمی‌رسند.

    یک بحث دیگر این جشنواره، کشف نیروهای مردمی در حوزه‌های فیلمسازی انقلاب اسلامی است. در طول این 33 سال، این همه نهاد فرهنگی مثل حوزه‌ی هنری یا وزارت ارشاد داشته‌ایم که قرار بوده نیروهای مذهبی‌تر و انقلابی‌تر آنجا باشند، آیا آنها نتوانسته‌اند این کار را بکنند که لازم بوده جای جدیدی برای این موضوع ایجاد شود؟

    واقعیت این است که وقتی شما به سینما یا کل هنرها در ایران نگاه می‌کنید، می‌بینید که برآیند اتفاقاتی که در هر نقطه می‌افتد خیلی هم‌سو با جریانات انقلاب نیست. علت آن هم این است که در هنر وقتی وارد تکنیک می‌شویم، همه‌اش وارداتی است. ما این تکنیک را می‌گیریم که محتوای خودمان را وارد کنیم. اما این تکنیک این‌قدر قدرت دارد که ما را در خودش حل می‌کند. وقتی هم که ما به حدی می‌رسیم که حالا توان لازم را برای ارائه‌ی کار پیدا می‌کنیم، آنجا در تکنیک غرق شده‌ایم و نمی‌توانیم حرف دل خودمان را بزنیم؛ حالا دیگر حرف‌مان آنی است که آنها می‌خواهند.

    متأسفانه ما در آموزش بسیار مشکل داریم و تلویزیون ما اصلاً چنین دغدغه‌ای نداشته است. من یک سؤال بسیار بنیادی از صداوسیما دارم و این است که 33 سال از انقلاب می‌گذرد، چه‌طور در حوزه‌ی نقاشی به هنر نگارگری که برای ایران است رسیده‌ایم، در حوزه‌ی ادبیات به شعرهایی رسیده‌ایم که برای ایران است، اما در سینما و فیلم نرسیده‌ایم؟ چرا رسانه‌ی ملی که قرار بوده فیلمی بسازد مبتنی بر روایت مختص ما و دیدگاه‌های فرهنگی ما، نتوانسته آن را بسازد؟ مدیران باید پاسخ بدهند. یعنی اگر آقای ضرغامی یا هر کس دیگر بگوید که ما با افتخار 50 فیلم ساخته‌ایم، باید گفت که 50 فیلم مشابه خارجی ساخته‌اید! باید پرسید که چقدر تلاش کرده‌اید فیلمی بسازید که این فیلم زمینه‌ی ایجاد سریال اسلامی را فراهم کند؟ تلاش هم نشده! سریال اسلامی یعنی سریالی که با ویژگی‌های دینی و فرهنگی ما هماهنگ باشد به‌طوری که وقتی فرد این فیلم را می‌بیند یاد ایران بیافتد. اگر به من بگویند نمره‌ی تلویزیون از 20 نمره چند است، من می‌گویم به همین دلیل 8 نمره از بیست کم می‌کنم، چون نتوانسته بعد از سی سال به این حد برسد.

    اشکال کار کجاست؟

    ببینید این کار نیازمند آن است که آدم‌های اندیشمند بنشینند و مطالعه کنند، افرادی مبتنی بر این مطالعات تجربه کنند، این تجربیات دوباره بررسی و کار شود تا در نهایت شخصیت کار شکل بگیرد. اما آن آدم‌ها عمدتاً یا فهم این معنا را ندارند، یا اینکه فرصت انجام این تجربیات را ندارند و تا می‌خواهند این تجربه را انجام بدهند، باید جای‌شان را به کس دیگری بسپارند؛ یا هم اینکه جرأت این تجربیات را ندارند. زیرا معلوم نیست که این فیلم بُرد داشته باشد. البته ممکن است در ابتدا این حرکت شکست بخورد، اما اگر شکست خورد باید دوباره کار شود.

    عده‌ای معتقدند از بعد از فتنه جهشی اتفاق افتاده است. ببینید یک نکته‌ای در عالم اتفاق می‌افتد که هر کسی که در این راه نباشد، باخته است. یعنی جریان روشنفکری متمایل به غرب اگر حواسش نباشد باخته است؛ دنیا به مسیری می‌رود که همه‌ی این طور آدم‌ها خواهند باخت. به نظر من جریانی که انقلابی است، جریانی که اندیشه‌های حضرت امام (ره) را دنبال می‌کند، آینده‌ی هنر این کشور خواهند بود و دنیا در آینده به این‌ها عنایت خواهد کرد؛ زیرا این مسیر در حال پیش رفتن است و به امید خدا، با زوال لیبرال دموکراسی غرب و نوچه‌هایش در کشورهای جهان سوم، ان‌شاءالله به آینده‌ای نویدبخش خواهیم رسید.

    شما در حوزه‌ی آموزش هم فعال هستید و تجربیات خود را به دیگران منتقل می‌کنید، در این حوزه فکر می‌کنید زمینه‌ها برای رویش‌های جدید آماده است؟

    بله، البته خیلی کار لازم دارد. در مقطعی جایی به نام مرکز اسلامی فیلم‌سازی در باغ فردوس تهران تشکیل شد که خیلی از بچه‌های امروز انقلاب حاصل آن مقطع هستند. اما یک کار ناجوانمردانه صورت گرفت و آن جایی که مرکز پرورش نیروهای مسلمان بود تعطیل شد، و به جای آن موزه‌ی سینما پایه گذاشته شد که از آن هنرمند قبل از انقلاب در می‌آید. کاش در مورد جاهای دیگر متوجه باشیم و این جریان دوباره احیا شود؛ زیرا انتقال دانش فیلم‌سازی یا هر هنر تجسمی دیگر همراهش باید یک سری مهارت‌های دیگر هم باشد. اگر ما مهارت‌های دیگر را با آن همراه نکنیم، قالب و فرم و تکنیک سینما، ذهن هنرآموز ما را در اختیار می‌گیرد و او دیگر نمی‌تواند با این تکنیک‌ها به آمال و آرزوهای خود برسد.

    برسیم به بخش انیمیشن که شما در آن داور بودید. آیا آثار بخش انیمیشن توانست انتظارها را برآورده کند؟

    ببینید امروز تکنولوژی این امکان را فراهم آورده است که آدم‌های علا‌قه‌مند بتوانند راحت‌تر کار تولیدی کنند. تقریباً بیش از دو دهه قبل، مدتی مسئول بخش انیمیشن دانشکده‌ی هنرهای زیبا بودم. الآن که در ذهنم آن دوره را مرور می‌کنم، نکته‌ای که توجهم را به خود جلب می‌کند این است که آن روزها برای یک کار انیمیشن خیلی کوتاه نیاز به امکانات بسیاری داشتیم. مثلاً حتماً باید یک کارگاه تولید تشکیل می‌دادیم. اما الآن در خانه با یک دستگاه کامپیوتر و اسکنر و یک دوربین معمولی می‌شود اثر هنری تولید کرد. البته شاید کار حرفه‌ای از آن بیرون نیاید، اما دست کم می‌تواند ذوق یک فرد را معرفی کند. این جشنواره هم از این لحاظ که فرصتی را برای مردم فراهم کرده تا اثری از خودشان نشان بدهند، مثل امکانات امروزی برای تولید اثر هنری است. بنابراین اگر مقداری هوشمندانه عمل کنیم، حداقل در حوزه‌ی انیمیشن می‌توانم بگویم که این جشنواره می‌تواند جریان مردمی را فعال کند و به تبع آن، استعدادها بروز و ظهور پیدا کنند. البته آنچه امسال برگزار شد را هم موفق می‌دانم؛ اما از آنجا که انتظارم بیش از اینهاست، امیدوارم در سالهای بعد خود جشنواره و تبلیغات قبل و بعد آن خیلی فعال‌تر و دقیق‌تر باشد، تا گروه‌هایی که در شهرستان‌ها شکل می‌گیرند و قصد شرکت دارند، بتوانند حضور داشته باشند.

    با توجه به اینکه شما در حوزه‌ی هنرهایی مثل فیلم، تله‌فیلم، سریال و غیره تحلیل دارید، موقعیت و جایگاه جبهه‌ی فرهنگی انقلاب اسلامی در حوزه‌های مختلف فیلم‌سازی را چطور می‌بینید؟

    طبق آماری که خودم تهیه کردم، نزدیک ده درصد تولیدات سینمای کشور، فیلم‌هایی با رویکردی اسلامی‌ـ انقلابی دارند. در حوزه‌ی مستند و انیمیشن هم احتمالاً همین میزان تولید را داریم. نکته‌ای که می‌خواهم توجه شما را به آن جلب کنم این است که چرا چنین نظامی باید ده درصد تولید هم‌سو با آرمان‌هایش داشته باشد؟! این سؤالی است که خیلی‌ها باید پاسخ بدهند.

    ظاهراً بیشتر تولیدات انیمیشن‌ را هم ارگان‌های دولتی به عهده دارند...

    بله، حوزه‌ی فرهنگ حوزه‌ی نیروی انسانی است، و چون هنر قالبی است برای برگردان اندیشه‌ها طبیعی است که اگر این اندیشه هم‌سو با شما باشد آن قالب در خدمت آن اندیشه قرار می‌گیرد. برعکسِ آن هم مصداق دارد. متأسفانه ما در این زمینه کوتاهی کردیم و بچه‌های مستعد و معتقد را پرورش ندادیم تا اینها تولیداتی داشته باشند که هم‌سو و همراه باشد.

    جشنواره‌ی «عمار» فراخوان‌هایی را با موضوعات انقلابی خاص ارائه کرده است. آیا این فراخوان‌ها مشوق‌های خوبی هستند؟ 

    جشنواره‌ی عمار هدف مشخصی دارد. بنابراین از لحاظ تبلیغاتی و پشتیبانی باید حمایت شود. اما متأسفانه به دلیل اینکه خیلی‌ها علاقه ندارند این جشنواره دیده شود، خیلی از این کار پشتیبانی تبلیغاتی صورت نمی‌گیرد. از این منظر مثل سینمای مظلوم دفاع مقدس و انقلاب اسلامی، می‌توانم تعبیر جشنوار‌ه‌ی مظلوم حزب‌اللهی‌ها و بچه‌انقلابی‌ها را برایش به کار ببرم. از قرار معلوم سرنوشت ما این است که در جمهوری اسلامی مظلوم باشیم!

    تحلیل و انتظارتان از جشنواره‌ی سوم عمار چیست؟

    به نظر من دبیرخانه نقش مهمی دارد. اگر دبیرخانه‌ی فعالی داشته باشیم که بتواند در طول سال فعالیت کند خیلی خوب است. جشنواره‌ای مثل جشنواره‌ی «عمار»، که اساس‌اش بر تولید استوار است، باید دبیرخانه‌ی سالانه‌ی فعالی داشته باشد. جریان‌های تولیدی را رصد کند، کمک‌های فکری و اگر امکان داشته باشد کمک مالی به مستندسازان بدهد تا این تولیدات به موقع آماده شوند. اینکه عده‌ای تولید کنند و تولیدات آنها را در جشنواره بررسی کنیم کار ویژه‌ای نیست. وقتی این جشنواره به چشم خواهد آمد که جریان فعالی را به‌طور ممتد ایجاد کند. بعضاً ممکن است خود برگزاری جشنواره مهم تلقی شود؛ در صورتی که آنچه مهم است حمایت از تولیدات خوب است.

    دسته بندي هاي برگزيده
    آرشيو راه