پيشرفته
 

موضوعات :

  • جشنواره عمار

  • کلمات کليدي :


    شهریار بحرانی

    ديگر مطالب اين نويسنده :

    مطلب بعدي >   2902 تعداد بازديد
    (0 راي ) امتياز مطلب < مطلب قبلي
    راه شماره 28 : فیلم شناخت سه دوره جشنواره مردمی فیلم عمار

    «عمار» و هدفی که از آن دور شده‌ایم

     بازنگری در فلسفه برپایی جشنواره‌ها

    شهریار بحرانی

     

    چه بسا خوب باشد که ما یک بازنگری در فلسفه برپایی جشنواره‌ها داشته باشیم. چه شد که ما در جمهوری اسلامی، به سمت برپایی جشنواره‌ها پیش رفتیم. جشنواره‌ها در ظاهر محل مناسبی برای تضارب آرا و عرضه آثاری که به صورت یکجا در کنار هم دیده بشوند. باعث می‌شود که فیلمسازها و دست اندرکاران این رسانه بتوانند، خودشان را محک بزنند و در یک رقابت سالمی در کنار همدیگر قرار بگیرند و کارهایشان را ارائه بدهند. اما به نظر می‌آید که ما رفته رفته، از اهداف خوبی که برپایی جشنواره‌ها داشتند، دور شدیم. نیاز داریم که یک بازنگری بکنیم به این که آیا جشنواره‌ها واقعاً ضروری هستند. این سؤال به این خاطر در ذهن ما مطرح می‌شود که بازتاب‌های فعلاً منفی از جشنواره‌های معمول کشور به دست ما می‌رسد. صحنه دیگر صحنه یک رقابت سالم نیست. خدای نکرده بعضی وقت‌ها صحنه دنیاطلبی می‌شود. صحنه عرضه تفکراتی است که ما آنها را ارزشی نمی‌بینیم و اینها دارند با هم مسابقه می‌دهند.

    پس چقدر خوب است، جشنواره‌ای داشته باشیم که دو مرتبه بازگشتی به سوی ارزش‌ها داشته باشد و بتواند یک نفس تازه و روح تازه‌ای در این روند ساخت و تولید فیلم‌های ما در داخل بدمد. خیلی خوب است که یک جشنواره سالم داشته باشیم. یک جشنواره متفاوت داشته باشیم. دو مرتبه خودمان را ارزیابی بکنیم. آیا نیت‌های ما از اول، برای برپایی جشنواره همین چیزی بوده که الآن در کشور مرسوم است یا این که نه، قرار بوده که ما با جشنواره‌ها به یک اهداف دیگری برسیم و متأسفانه از آن اهداف دور شده‌ایم. چقدر خوب است که کسانی که متولی برپایی جشنواره‌های جدید هستند، وارد این حیطه بشوند که از نظر فکری به ما تعاریف جدید بدهند. چون ما نیاز نداریم که بر اساس تعاریف دشمن، جشنواره برپا بکنیم. دشمن از برپایی گردهمایی‌ها، جشنواره‌ها و مراسمات اهدای جوایز، یک نظر خاصی دارد. هنرمند در آنجا می‌آید و کار هنری خودش را، کار نفسانی خودش را برای فروش می‌گذارد. این اصلاً با آن چیزی که ایده‌آل و آرمان ما بوده، تفاوت دارد. هنرمند نباید از پله‌های جشنواره‌ها بالا برود تا جایزه‌های مادی بگیرد. بلکه هنرمند باید طوری باشد که بنا به گفته حضرت آقا، هنرش را فقط به بهای بهشت بفروشد. پس نیاز هست که جشنواره در این قالب شکل بگیرد، در این فضا پیش برود و همه را هم وارد این فضا بکند. به فضایی که خود هنرمندان به یک ارزش‌هایی کشیده بشوند. تشویق بشوند. در این مسیر ارزشی که پیش می‌روند، تشویق بشوند. تأیید بشوند و احساس کنند که پشت‌شان قرص و محکم است.

    ***

    عمار یاسر یک برده‌زاده‌ای بود. خصوصیتی که داشت و او را این همه برجسته کرد، ولایت‌پذیری او بود. تا صحبت عمار می‌شود، همه با یاد جنگ صفین می‌افتند که عمار پیرمرد یک نیزه‌ای برداشته و آمده که در خدمت مولایش با دشمن بجنگند. خیلی آدم ساده، خیلی آدم پاک، خیلی آدم دلپذیری بود. ما در هنر از چنین فضاهایی که فضاهای اول انقلاب و جنگمان هم بود، دور شده‌ایم و آرزو می‌کنیم، انشاءالله به همان فضاها برگردیم و دو مرتبه آن فضاها را تجربه بکنیم.

    ***

    آفتی که الآن گریبان هنرمندان ما را گرفته، فضای غالب هالیوود بر اذهان فیلمسازان و هنرمندان ما است. این فضایی نیست که مد نظر ما باشد. فضا، فضای دشمن است. فضا، فضای ضدارزش‌های دشمن است که کاملاً بر بالای سر بسیاری از هنرمندان قرار داده شده. در آنها نفوذ می‌کند و اثر می‌گذارد. آنها هم می‌خواهند همین فضا را منتقل کنند. به این خاطر است که فیلم‌ها، فیلم‌های بدی از آب در می‌آیند. شما هر چقدر هم کار فرهنگی با آنها می‌کنید، منبع تغذیه اینها از ماهواره‌ها و از اینترنت است. از فضایی است که دشمن ایجاد کرده است. پس خود به خود کارها نازل می‌شود. در کارها دشمنی و لجاجت هست. ما باید به همان ارزش‌های اوایل انقلاب برگردیم. یک فضای نورانی ایجاد شده بود که در آنجا انسان‌ها دیگر خودشان نبودند. در پی رضای رهبرشان بودند. آیا ما می‌توانیم به آن فضا برگردیم. اگر بتوانیم دو مرتبه آن فضا را احیا کنیم، فکر می‌کنم فیلمسازان ما هم نجات پیدا می‌کنند. ما و همه فیلمسازان نجات پیدا خواهیم کرد. انشاءالله.

    ***

     نمایش فیلم خارج از کانال‌های دولتی و رسمی، خودش فی نفسه خیلی قدم مثبتی است. چرا که مردم نباید مصرف‌زده شوند و عادت کنند که فقط از کانال‌های خاصی به آنها تغذیه فکری و فرهنگی و هنری داده بشود. افراد اینطوری محدود می‌شوند و تبعات خوبی ندارد. من فکر می‌کنم، باید راه‌های دیگری هم باشد که بتوانیم، فیلم‌هایمان را بین مردم پخش بکنیم. چه بسا آن کانال‌های دولتی، قادر به پخش خیلی از کارها نباشند؛ حالا بنا به مصالحی. ممکن است، مصلحت‌ها در روابط خارجی ما باشد یا در داخل مسائلی داشته باشند. مصلحت‌هایی را در نظر بگیرند و دست و بالشان اینقدر باز نباشد. اما اگر ما بتوانیم ارتباط مستقیم‌‌تری با مردم، با پایگاه‌ها، بسیج و مساجد داشته باشیم، این خیلی قدم بزرگی است.

    با این حال بحران فاصله سینما با مردم همچنان پیش خواهد رفت. چون سینما در ذهن فیلمسازان و هنرمندان ما به بن‌بست رسیده است. مشکل و معضل ما پخش نیست. ما مشکل پخش نداریم. اوایل انقلاب واقعاً مسأله داشتیم. وقتی انقلاب شد، هنوز سیستم سینمادارها و پخش فیلم در اختیار کسانی بود که فقط می‌توانستند، با فیلم‌های خارجی کار بکنند. حالا آنها کنار زده شدند و رفته رفته سینمای داخلی ایجاد شد اما معضلی که ما الآن داریم، معضل فکری است. تفکر فیلمساز است که اشکال دارد. اگر این اصلاح بشود به تبع آن پخش فیلم خود به خود اصلاح می‌شود. من فکر می‌کنم معضلی در این رابطه نداریم.

    یک چیزی را هم بگویم. ما باید خودمان را آماده بکنیم برای پخش گسترده‌ای که چه در داخل و چه در خارج، به خصوص در خارج و در کشورهای عربی و کشورهایی که در آنها بیداری اسلامی رخ داده، بتوانیم فیلم‌هایمان را پخش کنیم. ممکن است، آنجا هم همین معضل را داشته باشیم. یعنی کانال‌های دولتی و رسمی نخواهند با ما همکاری کنند یا بنا به مصالحی نتوانند. پس ما باید تفکر صحیح و اصیل تشیع را بتوانیم از طریق پایگاه‌ها و از طریق مراکز کوچکتر در دسترس مردم آنجا قرار دهیم و این خیلی نکته مهمی است.

    چه بسا گره اصلی‌ای که هنوز نتوانسته‌ایم در کشورهای بیداری اسلامی، عملی انجام دهیم، یکی هم همین باشد. اقدامی صورت نگرفته است. کانال‌های دولتی که اصلاً حرکتی انجام ندادند و ما هم نیروهایی نداشتیم که وارد این مسیر شوند و خودشان بتوانند فیلم‌ها و نوارها و تفکر اصیل ایران را به آن کشورها ببرند.

    ***

    توصیه من به فیلمسازان جوان این است که از عمل‌زدگی دوری کنند. فکر نکنند که سینما و کار در سینما، فی نفسه فضیلتی است. نه، به هیچ عنوان این طور نیست. انشاءالله که همه ما بتوانیم در قدم اول خودمان را تزکیه کنیم، بعد به دست آوردن این ابزار و سوار این ابزار شدن کار مهمی نیست. همه ایرانی‌ها باهوش هستند. خیلی زود به دست می‌آورند و استفاده می‌کنند.

    به طور کلی، بزرگترین چالش پیش روی ما همیشه بحث ولایت بوده است. یعنی انسان در مواجهه با خطرات این دنیا، باید به ولایت تمسک جوید. اگر انسان از این دور شود، اگر قلبش از ولایت دور شود، اگر عشق به ولایت در وجودش کمرنگ شود، این بزرگترین خطر است. در بچه‌های فرهنگی، این از همه چیز مهم‌تر است. پس نیاز هست که انسان برای ورودی‌های قلب و روحش، یک سری فیلتر بگذارد.

    توصیه من به عزیزان و دوستان هنرمند جوان این است که  از دیدن هر صحنه و هر فیلمی خودداری کنند. نگویند ما حق داریم هر فیلم خارجی، هر صحنه خارجی، هر کانال خارجی را ببینیم. نه، این غذای مسموم است. چرا انسان خودش را مسموم کند؟ انسان روحش را پاک نگه دارد. روزه روحی بگیرد. وجودش را پاک نگه دارد. اگر انسان بتواند، کانال‌های ورودی به روحش را، تصاویر دشمن را، فیلم‌های دشمن را، ماهواره‌ها را، اینترنت را و چیزهایی که لطمه می‌زند و در دین اسلام هم از آن نهی شده‌ایم: نگاه به نامحرم، حفظ و غض بصر و دیگر چیزهایی که فضای ما را پاک نگه می‌دارد، اگر ما اینها را رعایت کنیم، خداوند در فضای قلب ما، انشاءالله خودش دست ما را می‌گیرد و فضای قلب ما را یک فضای ولایی قرار می‌دهد. آن موقع علاقه ما به ولایت پایدار می‌ماند. غیرتی باقی می‌مانیم و به اصطلاح امروز، چپ نمی‌کنیم.

    دسته بندي هاي برگزيده
    آرشيو راه