راه شماره 28 : فیلم شناخت سه دوره جشنواره مردمی فیلم عمار
اتفاقی افتاده است
جشنواره مردمی فیلم عمار در گفتوگو با نادر طالب زاده
دبیر و داور دورهی دوم جشنوارهی مردمی «عمار»
بیشک یکی از مهمترین برگهای برندهی دومین دورهی جشنوارهی فیلم «عمار» حضور «نادر طالبزاده» در جایگاه دبیری جشنواره است. «طالبزاده» که حالا یکی از باسابقهترین اصحاب جبههی فرهنگی انقلاب است و در کنار «آوینی» دوران گذرانده، در یکی دو سال اخیر با برنامهی «راز» محبوبتر از همیشه هم شده است. او که سابقهی ساخت مستندهای زیادی را در کارنامهی خود دارد، این روزها با انگیزهتر و امیدوارتر از قبل به نظر میآید و این را به دلیل حرکتهای مثبتی میداند که چند سالی است در حوزهی تولید آثار تصویری با گفتمان انقلاب اسلامی به راه افتاده است. با او همکلام شدیم تا از جشنوارهی «عمار» و رویشهای فرهنگی اصحاب انقلاب بیشتر بشنویم:
آقای طالب زاده آیا در این سی و چند سال پس از انقلاب توانستهایم آنطور که شاید و باید در حوزههایی مثل تاریخ انقلاب اسلامی، آثار سینمایی، تلویزیونی، مستند یا امثال آن تولید کنیم؟
نه! در سالهای گذشته تلاشهای خوبی برای تبیین تاریخ انقلاب شده است، البته این اقدامات در شأن انقلاب و در حد آن نبوده است. مثلاً در حوزهی بینالملل، که من در آن کار میکنم، مستندی داشتیم که دربارهی تسخیر لانه جاسوسی آن هم فقط 4 ماه پس از گروگانگیری در نیویورک و نیوجرسی و تهران فیلمبرداری شد؛ در آن مستند با خبرنگاران خارجی، مردم آمریکا و دانشجویان پیرو خط امام صحبت شده است، اما پس از آن هیچ چیزی ساخته نشد! در این سالهای پس از انقلاب الگوسازی و نیروسازی نشده است. آیا نیرویی تربیت کردهایم که نگاه یک ایرانیِ ساکن خارج، یا مردم غرب را نسبت به دفاع مقدس و جنگ ایران و عراق پرسیده باشد؟
ما برای نیروسازی درست وقت نگذاشتیم و برنامهریزی نکردیم. همهاش در فرمالیتههای اداری بودیم و تنها مدتی کار دست آدمهای پرجرأت بود ـکه الآن دیگر نیستند و یا کتابفروش هستند یا خاطره مینویسند! در صورتی که در کشوری که چنین تحولی در آن رخ داده باید بیشتر کار میشد.
جشنوارهی «عمار» جهشی در این زمینه است؛ این جهش خیلی خوشحالکننده است و به ما میگوید که اتفاقی افتاده است.
شما نیاز دارید که الگو بدهید و وقتی این الگو بیرون بیاید، به فاصلهی نزدیکی چند الگوی دیگر نیز میآید. یعنی اعتماد به نفس به همراه تکنیک سریع بالا میرود. ظهور نیروهای جدید در عرصه سینما حالا دیگر واضح است. بچههای جدید نگاهشان دکوراتیو نیست، بلکه دغدغهای برای اصلاح کشور و رسیدگی به مسائل مردم دارند.
خیلیها معتقدند که در این سالهای اخیر جهشی در حوزهی آثار مستند در بین نیروهای مذهبی و ارزشی جبههی فرهنگی انقلاب رخ داده است. پس شما هم با این حرف موافقید؟
بله! من از این جهش تعجب کردم. این جهش نشان میدهد که چقدر استعداد هست و این استعدادها گرهخورده و حجیم شده است و آمادهی رهاشدن است. من در همین چند وقت اخیر چند مستند بلند مؤثر دیدهام که الآن به «عمار» آمدهاند.
این موج و جهش به نظر شما به سمت آثار داستانی هم کشیده خواهدشد؟
در بخش داستانی هم داریم دورخیز میکنیم تا در مرحلهی بعد چنین آثاری را داشته باشیم. البته فیلمساز همینطوری فیلمساز نمیشود و باید آموزش ببیند و الگوهایی داشته باشد. این عرصه، عرصهی بسیار مهمی است که باید به آن وارد شویم و سرمایهگذاری کنیم. خیلی از فیلمسازانِ امروز آموزش سینمایی ندیدهاند و کارهایشان بیشتر با تجربه جمع میشود. آموزشدیده کم داریم در حالی که این آموزش دیدن خیلی به کار کمک میکند.
آیا جشنوارهی عمار امکان و فضایی برای ارائهی استعدادهای کشفنشده ایجاد کرده است؟
ببینید ما در این جشنواره اکران روستایی داریم. بسیاری از هنرمندان و کارگردانان ما از روستا میآیند؛ وقتی جشنوارهی «عمار» به روستا میرود و آثار در آنجا دیده میشود، از همانجا مشتاق میشوند که جایی هست و میآیند در یکی از این دورههای آموزشی ما نامنویسی میکنند. لذا برای شناخت استعدادهای بیشتر است که «عمار» به روستاها میرود. به نظر من این نکته در مراحل بعدی بیشتر بروز خواهد کرد.
بیشتر استعدادها امروز در شهرهای کلان نیستند. این استعدادها میتوانند با یک تربیت کار کنند، به علاوه اینکه آنها دغدغههایی دارند که کمتر به آنها پرداخته شده است. مثلاً شما چقدر فیلم دربارهی کشاورزی یا دامداری در ایران دارید؟ من که تاکنون چیزی ندیدهام. کردستان با این همه وسعت و عظمت و سرسبزی چقدر در فیلمها دیده شده، و دغدغههای آنها چقدر در میدان و میان مردم در یک فیلم کار شده است؟ این کاری است که رسانه و جوانهای آموزشدیدهی بادغدغه باید بکنند. آنها بیش از مسئولان میتوانند اینکار را انجام دهند.
عدهای به دورهی اول این جشنواره انتقاد داشتند که بیشتر آثار آماتور است. شما این انتقاد را قبول دارید؟
خیلیها هستند که آماتورند اما مردم به دنبال گرفتن آثارشان هستند. برخی حرفهای هستند، اما کسی به دنبال آثار آنها نیست. البته این نکته برای ما فرق نمیکند، اما خیلیها از این حرکتهای آماتوری خبر ندارند.
نکتهی دیگر این است که چرا یک فیلمساز داستانی نباید یک مستند بسازد؟ در جهان اینطور است که بزرگانی یکباره ساخت فیلم بلند را رها میکنند و چند مستند میسازند. چون انگیزهی آنها اصلاح بوده است و میخواستهاند چیزی را تغییر دهند. لذا وقتی بزرگان در غرب مستند میسازند چرا ما این کار را نکنیم؟ جشنوارهی «عمار» میتواند این فضا را بشکند و فاصلهی بین «آماتورهای خوشدغدغه» و حرفهایها را کم کند. البته شاید کسانی که حرفهای هستند و کار داستانی میسازند، نتوانند یک مستند 30 دقیقهای بسازند. ما میگوییم داستانیِ خوب عین مستند است، و مستند خوشساخت عین داستانی است. باید در آینده این فاصله را کم کنیم و آماتورها و حرفهایها به هم نزدیک شوند؛ کاری از دست آماتور جوان برمیآید که از برخی که 30 سال است دارند کار میکنند و حرفهای شدهاند بر نمیآید؛ چراکه آنها اعتماد به نفسشان را از دست دادهاند.
بیشتر آثار این جشنواره در قالب مستند ارائه شدهاند. بعضیها دلیل این موضوع را به آسان بودن مستندسازی نسبت می دهند. نظر شما چیست؟
اتفاقاً ایران یکی از سختترین جاها برای فیلمسازی مستند است. خیلی جالب است! آنهایی که باید جلوشان را بگیرند میآیند و راحت فیلم میسازند و سمپاشی عظیمی را در جهان به پا میکنند؛ اما کسی که میخواهد با دغدغه یک فیلم بسازد، ناگهان یک گروهبان میآید دوربینش را میگیرد و او نمیتواند به دنبال آن برود. البته امیدواریم با حرکتی که شروع شده این امر اصلاح شود و مزاحم جوانها نشوند.
یکی از خوبیهای جشنواره عمار همین شکار نیروهای جوان و مستعد است. معتقدم موضوعات جشنواره عمار و فیلمهای برگزیدهشده برای هیئت داوران باید اکران شده و دیده شود و با سازندگان آنها صحبت شود. اغلب این فیلمها گروهی ساخته شده است؛ مثلاً یکی رفته شمال آفریقا در یکی از کشورهای آزادشده و 2 ساعت فیلم مستند ساخته است؛ باید با او و بقیه صحبت کرد و اعتماد به نفس این جمع را بالا برد. امروز جنگ است و نیاز به کسانی با تکنیک و سرعت بالا داریم ـو این جوانان اینگونهاند.
آیا برای حمایت از آثار برگزیدهی این جشنواره فکری شدهاست؟
صحبتهایی با رسانهی ملی شده و دارد میشود که هر شب در رسانهی ملی بتوان بخشی از جشنواره را دید.
5 تا 10 اثر برتر جشنواره را نیز میتوان در چند شبکه نمایش داد؛ این کار باید بشود. برخی از آثاری که آمده قابلیت پخش در «پرستیوی» و «العالم» را دارد و باید آن آثار را به این شبکهها پیشنهاد داد؛ چرا که این آثار برای مخاطب غربی خیلی جذاب است.
اصلاً برخی آثار عرضهشده به جشنوارهی «عمار» بینالمللی است. به همین سبب پیشنهاد کردم که حتماً برخی از آنها برای جشنوارهی مستند «الجزیره» ارسال شود. در کنار اینها سعی داریم سالهای بعد از کشورهای دیگر هم فیلم بپذیریم. به نظر من فیلم خوب باید بینالمللی باشد؛ چراکه چنین فیلمی دارای یک نگاه رو به جلو و بیانکنندهی یک حقیقت است، و خود به خود ما به آن سمت خواهیم رفت.
من به سهم خودم بهدنبال این هستم که کارهای برگزیده جشنوارهی «عمار» را به جشنوارههای مختلف ببریم، و با مسئولان جشنوارههای مختلف صحبت میکنم که سازندگان این آثار به آن جشنوارهها دعوت کنند. سازندگان این آثار باید به کشورهای مختلف بروند و از فضای ایران خارج شوند و آنجا فیلم ببینند و فضای هنری و مستند دنیا را دریابند. ما قطعاً باید این تلاش را بکنیم. چراکه شما وقتی دارید نیرو تربیت میکنید، باید هوای او را داشته باشید؛ او که ارتباطات خاصی ندارد. این ما هستیم که باید معرفی بکنیم؛ این برعهدهی ماست.
خیلی از نیروهای ارزشی و دغدغهمند انقلابی به دلیل برخی آلودگیهای اخلاقی رایج در فضاهای هنری و بخصوص سینمایی، که این روزها هم بیشتر از گذشته دربارهی آن صحبت میشود، وارد فضای کارهای تصویری نمیشوند. آیا این نگرانی صحیح است؟
این ترس و شبهه درست نیست؛ چرا که انقلاب سینمای ما را متحول کرد. یادم هست یک فیلمبردار قبل از انقلاب، نزدیک پیروزی انقلاب گفت که سینما مُرد! اما بعد از انقلاب یکی از پرکارترین افراد سینما بود. به طور کلی سینمای ایران سالم است، وگر نه این همه آدم در آن کار نمیکردند و همین سینماگران هستند که در تلویزیون سریالسازی میکنند. البته شما دائم باید این را پالایش کنید؛ مثل یک آکواریوم که باید دائماً آن را تمیز کنید. لذا باید فضای سینما را تمیز نگهداشت. ما خیلی کار داریم تا به آن سینمایی برسیم که باید.
|