راه شماره 9 : حقيقت برو گم شو!
كدخداي «روستاي فطرت» در بستر
عیادتی قلمی از احمد عزيزي
امیر سعادتی
« هيچ ابن هيچ، اهل هيچمدان. من بچه عشق، متولد محبت، ساكن سماوات، مقيم ملكوت هستم. هشت هزار سال ميلادي دارم، در سال هزار و سيصد و سي و هشت شمسي تبريزي در قصبة مثنوي پا به عرصه عدم نهادم، مادرم مرا در تهرانشاه به دنيا آورد...».
احمد عزيزي در چهارم دي ماه 1337 در سرپل ذهاب كرمانشاه به دنيا آمد. در كودكي با عشاير سياهچادر نشين حشر و نشر داشت و قبل از رفتن به دبستان، خواندن و نوشتن را بدون داشتن معلم از نوشتههاي روي تابلوها و اسامي خيابانها فراگرفت. قبل از پيروزي انقلاب اسلامي به دعوت شمس آلاحمد به تهران آمد و موفق به ديدار شهيد مطهري شد. با آغاز جنگ همراه خانواده به تهران آمد و مدتي هم ساكن شهرستان نور شد. سرانجام در تهران به همكاري با روزنامه جمهوري اسلامي پرداخت.
او كه يكي از پركارترين شعراي انقلاب است بيشتر اشعار خود را در قالب مثنوي سروده است. در اشعار او جمال بر جلال غلبه دارد. در اشعار عزيزي به نوعي عرفان اجتماعي بر ميخوريم كه گاهي به حماسه نزديك ميشود. گرايش به سبك هندي، تخيل قوي، زبان امروزي، استفاده از تعابير ديني، طبيعتگرايي شديد و اثرپذيري از شاعران نوگرايي مانند سهراب سپهري از جمله ويژگيهاي شعري اوست. در حوزة نثر نيز شطحيات فلسفي او شهرت ويژهاي دارد. رسوخ در کلمات، ویژگی برجستة عزیزی در حوزة نثر است.
از جمله آثار او ميتوان به كفشهاي مكاشفه، شرجي آواز، خوابنامه و باغ تناسخ، ترجمة زخم، باران پروانه، رودخانه رويا، ملكوت تكلم، سيل گل سرخ، روستاي فطرت و واژه نامه ابدي اشاره كرد.
عزیزی در 15 اسفندماه سال 86، به دليل عارضه قلبي و بالا بودن فشار خون و سپس بهعلت مشكلات كليوي و اختلالات داخلي، در پي كاهش سطح هوشياري و رفتن به كما، به بخش مراقبتهاي ويژه بيمارستان امام رضا (ع) كرمانشاه منتقل شد. پس از سه ماه كما، بيمارياش كمي رو به بهبودي رفت و توانست از راه دهان تغذيه و كم و بيش صحبت كند. خواهر احمد عزیزی ميگويد: « پزشكان بيماری احمد را قابل درمان نمیدانند و فقط كمك میكنند كه بدنش عفونت نكند. آزمايشها نشان میدهد كه تكتك اعضای بدن او از جمله چشمها و كليهها سالم هستند و فقط قسمتی از مغز كه بايد فرمان دهد كار نمیكند، اما برادرم با شنيدن نوای شجريان اشك میريزد».
این شاعر انقلاب گرچه سالی است که در بستر بیماری خفته است، اما زنده است؛ زيرا هنوز كفشهاي مكاشفه اش را به پا دارد. پرويز بيگي حبيبآبادی، شاعر انقلاب،میگوید:يكي از بارزترين ويژگيهاي شعر او، اين است كه با وجود گسترة بسيار و پيچيدگيهاي محتوايي و شكلي، حتي عامة مردم را نيز به خود جلب ميكند. عزيزي تخيل حیرتانگیزی دارد كه نزد هر شاعري نيست. انديشة او انديشة چند شاعر است كه همزمان در يك ذهن گرد آمده باشند.
خداوند هرچه زودتر او را شفا موهبت کند.
|